اقتصاد ایران دچار تحولاتی شده که در گذر زمان با تغییر شاخصهای مالی و پولی آسیبهای زیادی را به بخشهای مختلف وارد کرده است، این آسیبها با رشد تورم، افزایش نرخ ارز و همچنین اثرات آن در سایر بازارها قابل لمس است. بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که دستگاههای فعال در حوزههای اقتصادی اگر وظایف خود را در جهت تامین منافع ملی و نه نفع شخصی انجام میدادند و در زمان ایجاد فرصتها از آن برای بهبود وضعیت کشور استفاده میکردند، امروز اقتصاد ایران شکل دیگری داشت. نرخ ارز مهمترین مولفه اقتصادی است که امروز به معضلی اصلی برای کشور بدل شده و با افزایش این نرخ، ارزش پول ملی بهشدت تحت تاثیر قرار میگیرد و با کوچک شدن اقتصاد، نارضایتیها از عملکرد دستگاههای مسئول اقتصادی افزایش مییابد. برخی مانند رئیس بانک مرکزی هم از تلاشهای این نهاد در جلوگیری از رسیدن دشمن به هدف خود که همان فروپاشی اقتصادی است، سخن میگویند. تحولات بازار ارز در ماههای اخیر در سایه بیکفایتی سیاستها و عمل نکردن دستگاهها به وظایف خود و همچنین موازیکاریهای بیثمر اتفاق افتاده است.
رئیس بانک مرکزی، در یادداشتی از اقدامات بانک مرکزی برای جلوگیری از رسیدن دشمن به هدف خود یعنی فروپاشی اقتصادی ایران و وجود دستهای پشت پرده در افزایش نرخ ارز گفته است، چه اتفاقی در بازار ارز رخ داده و آیا واقعا دستهای پشت پرده وجود دارند و فروپاشی اقتصادی نزدیک بوده است؟
اینطور نیست؛ نرخ ارز یک متغیر اقتصادی است که از عوامل اقتصادی هم تبعیت میکند، طبیعتا عوامل سیاسی هم در آن دخالت دارند ولی سهم عوامل اقتصادی خیلی بیشتر است. اولا باید بپذیریم که در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و تحریمها تشدید شده و صادرات نفتی و غیرنفتی را تحتالشعاع قرار داده و باید این موضوع را بهعنوان یک اصل مهم بپذیریم که در این شرایط، فشار بر بازارساز ارز بیشتر میشود. موضوع دیگری که باید بپذیریم این است که بدهی خارجی اقتصاد ایران زیر ۱۰ میلیارد دلار است، کشوری که بدهی خارجی ندارد به مرحله فروپاشی نخواهد رسید. یعنی با فشار بیرونی به مرحله فروپاشی نمیرسد ضمن اینکه سررسید بدهی خارجی کشورمان سالانه یک تا دو میلیارد دلار است. این شرایط اقتضا میکند که ما هرگز به مرحله فروپاشی نرسیم. این مرحله فروپاشی متفاوت با شرایطی است که نرخ ارز بالا میرود و طبیعی هم هست ولی فروپاشی مانند شرایطی است که ونزوئلا دارد. این کشور به مرحلهای رسیده که امکان بازپرداخت بدهی خارجی خود را ندارد و شاهد تورم و کاهش بحرانی ارزش پول ملی شده است. ما بدهی خارجی زیادی نداریم ولی عواملی هستند که بر نرخ ارز تاثیر میگذارند و به همین دلیل نرخ ارز به حدود ۳۰ هزار تومان رسیده است. این عوامل مشخص است و تا زمانیکه این عوامل برطرف نشود همچنان این وضعیت را خواهیم داشت.
چه عواملی به این اندازه میتواند در تغییر وضعیت اقتصاد کشور تاثیرگذار باشد؟
یکی از مهم ترین عوامل تورم اقتصاد ایران است. تورم اقتصاد ایران در سالهای اخیر بین ۳۰ تا ۴۰ درصد بوده است، تورم سال ۹۷، ۲۷ درصد، تورم سال ۹۸، ۳۸ درصد و تورم امسال هم حدود ۴۰ درصد خواهد بود. در دنیا تورم زیر پنج درصد بوده و تفاوت تورم داخل و خارج کشور بر افزایش نرخ ارز اثرگذار است. پس اگر کشور ما میخواهد نرخ ارز افزایش پیدا نکند و قیمت دلار بالا نرود و ارزش پول ملی تضعیف نشود، اولین مرحله این است که باید تورم در اقتصاد ایران مهار شود و از این رو باید ریشههای تورم را بشناسیم. درواقع رشد نقدینگی و پایه پولی، کسریهای بودجه دولت و بدهی دولت به سیستم بانکی عوامل تورمزا هستند و تا زمانیکه اینها برطرف نشوند، همچنان تورم را در اقتصاد ایران خواهیم داشت. عامل دوم کسریهای تجاری در اقتصاد ایران است. اقتصادی که میخواهد قیمت دلار را حفظ و ارزش پول ملی را تقویت کند یا جلوی کاهش ارزش پول ملی را بگیرد باید کسری تجاری خود را کاهش دهد. در حالیکه طی سالهای اخیر کسریهای تجاری در اقتصاد ایران تشدید شده است. منظور از کسری تجاری تفاوت صادرات با واردات است. صادرات نفتی ما با مشکل مواجه شده و صادرات غیرنفتی نیز به دلیل کرونا و سایر مشکلات کاهش پیدا کرده ولی واردات ما همچنان از واردات کالاهای لوکس و غیرضروری گرفته تا کالاهای ضروری ادامه دارد. اینها موجب شده که کسری تجاری تشدید شود و تشدید کسریهای تجاری با فشار بر بازارساز ارز قیمت ارز را افزایش دهد. عامل سوم ناترازی ارزی در اقتصاد ایران است. صادرکنندگانی بودند که صادرات خود را انجام داده و ارز حاصل از صادراتشان را به کشور بازنگرداندهاند. گفته میشود حدود ۲۷ میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات غیرنفتی در سه سال اخیر به کشور بازنگشته است. وقتی کشور دچار کسری تجاری است و از طرف دیگر ارز حاصل از صادرات غیرنفتی هم به کشور برنمیگردد، ناترازی ارزی تشدید میشود. زمانیکه ناتراز ارزی تشدی شود بر بازارساز ارز فشار وارد میکند و قیمت ارز افزایش مییابد. موضوع دیگر انتظارات تورمی، نااطمینانیها از آینده اقتصاد و غیره است که همه در سوداگری افراطی در بازار داراییهایی مختلف که یکی از این داراییها دلار است، تاثیر میگذارند. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا قیمت دلار افزایش پیدا کند.
زمانیکه سیاستها کارساز نیست، دستگاهها به وظایف خود عمل نمیکنند و ارز صادراتی برنمیگردد، در این شرایط چه باید کرد؟
اگر کشور میخواهد قیمت دلار را کاهش دهد یا ارزش پول ملی را تقویت کند، باید برنامه مشخصی برای اینها طراحی کند. البته باید این اتفاق در گذشته صورت میگرفت ولی با از دست دادن فرصتها و فرصت سوزیها، وقتی به تحریمها خوردیم، تقریبا همه مشکلات عیان شود. اینکه کشور باید تورم را کنترل کند یکی از مسائل مهم است. الان اکثریت کشورهای دنیا تورم را مهار کردهاند و ما جزو چهار یا پنج کشور معدودی هستیم که تورم بالایی داریم. مشکل اصلی هم این است که بیانضباطی مالی داریم، نمیتوانیم رشد نقدینگی و پایه پولی را مهار کنیم و اینها دست به دست هم دادهاند تا تورم در اقتصاد ایران بالا برود.
Thursday, 25 April , 2024