ما یک برندی به نام ایران داریم و کمتر برای کالاهایمان به صورت جداگانه برندسازی کردهایم و میگوییم پسته ایران، زعفران ایران، خاویار ایران، سنگ ایران! شرکتها کمتر در بازارهای هدف برای توسعه و معرفی برند خود حضور پیدا کردند
صادرات یکی از راههای افزایش ضریب رشد اقتصای هر کشوری است، ایران بهرغم تحریمهای اقتصادی شدید هر سال بیش از ۴۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته که این رقم با توجه به اتخاذ سیاستهای خلقالساعه مسئولان اقتصادی بخشهای مختلف یا حتی اختلافات و منفعطلبی شخصی دستخوش تغییرات مخربی شد به شکلی که بسیاری از فعالان این عرصه مجبور شدند تا از این راه کنار بروند و اصطلاحا خانهنشین شوند. بسیاری از موانع رشد صادرات دولتها و مدیرانی هستند که نه مدیریت میدانند و نه میتوانند کمکی به بهبود وضعیت کنند ولی در ایجاد موانع و بیاعتبار کردن صادرکنندههای ایرانی خیلی قوی عمل میکنند. د
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری، اخیرا در مراسم روز ملی صادرات، گفته بود که در حوزه صادرات برند معتبر و بزرگی در ایران وجود ندارد و رئیس اتاق بازرگانی ایران در پاسخ به این موضوع سیاستهای غلط در این حوزه را مقصر دانست، به نظر مشکل اساسی صادرات ایران چیست؟
ما یک برندی به نام ایران داریم و کمتر برای کالاهایمان به صورت جداگانه برندسازی کردهایم و میگوییم پسته ایران، زعفران ایران، خاویار ایران، سنگ ایران! شرکتها کمتر در بازارهای هدف برای توسعه و معرفی برند خود حضور پیدا کردند. این موضوع یکسری حسن و یکسری عیب دارد، یعنی زمانیکه برند «ایران» است شرکتها میتوانند با حضور در بازاری که این برند را میشناسند بازاریابی کنند ولی از آن طرف هم اگر کسی کالای نامناسبی را به نام این برند وارد بازار کند، به همه ایران لطمه وارد خواهد شد. مشکل ما در سیاستهای اقتصادی کشور نبود تداوم است، یعنی ما کشور بیثبات و جوزدهای هستیم و نمیتوانیم روی سیاستهایی که اتخاذ میکنیم، استمرار داشته باشیم. مثلا یک روز میگوییم قراردادهای طرح تجاری دوجانبه و چندجانبه خیلی مهم هستند و باید بپیوندیم. دو سال وقت میگذاریم که مثلا با ترکیه قرارداد تعرفه ترجیحی امضا میکنیم ولی از آن طرف یکشبه تصمیم میگیریم که ورود کالاها را ممنوع کنیم و درنتیجه تمام کالاهایی که ترکیه میتوانست به ایران صادر کند به لیست ممنوعه قرار میگیرند! این بیمعنی میشود و هیچ کشوری نمیتواند روی قرارداد دوجانبه با ایران حساب کند! در بازار کالای صادراتی یک دفعه تصمیم گرفته میشود که صادرات فلان کالا متوقف شود. یادم هست که سال ۹۷ صادرات مواد غذایی را ممنوع کردیم، یکی از اقلام بزرگ صادراتی ما بهویژه به کشور همسایه رب گوجهفرنگی است و برندهای ایرانی هم در همین زمینه زحمت کشیده و در بازارهای هدف جا افتادند ولی یکباره که صادرات این محصول ممنوع شد، خریدار کالای ایرانی از این موقعیت سوءاستفاده کرد و رب چینی را با برندی که شرکت ایرانی به آنها میداد ولی در عراق ثبت نکرده بود، شروع به تولید با همان برند کردند و برند ایرانی هم هیچ کاری نمیتوانست انجام بدهد، اولا برند ثبت نشده بود و دوما اینکه طرف عراقی گفت قرار بوده ماهانه حجم ۵۰ تا ۱۰۰ تن رب تحویل بگیرد ولی چون نگرفته این حق را دارد که از بازارهای دیگر تامین کند. دنیا به سمت برندسازی رفته و در حال عبور از برندسازی هم هستند، الان هم بر روی متناسبسازی با سبک زندگی فعالیت میکنند؛ یعنی باید کالایی تولید شود که مطابق با سبک زندگی آدمها باشد و کسی که نتواند این موارد را رعایت کند قطعا از بازار حذف میشود.
آیا ایران توانسته در فضای تجارت جهانی جای خودش را تثبیت کند؟
متاسفانه ما تاجران خوبی نیستیم و بهرغم سابقه طولانی در این بخش، تقریبا ما از صحنه تجارت جهانی حذف شدیم. از طرفی وقتی در ایران انقلاب شد در دنیا انقلاب صنعتی صورت گرفت، سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ دنیا در مواجهه با انقلاب تجاری بود و همه کشورها توانستند به این موج بپیوندند؛ تعرفههای گمرکی به حداقل کاهش پیدا کرد، سازمان تجارت جهانی شکل گرفت و شعار جهانیشدن جهانشمول شد و همه کشورهایی که به این نهضت پیوستند نفع بردند که نمونهاش مالزی، ترکیه، کره جنوبی و چین هستند. ما در آن دوران اصلا در فضای اقتصاد جهانی نبودیم، متاسفانه در ابتدا درگیر جنگ بودیم و بعد از آن بازسازی شهرها، و به همین دلیل هم فرصت را از دست دادیم. بعد از آن از سالهای برنامه سوم توسعه، صادرات برای ما اهمیت پیدا کرد و سازمان توسعه تجارت تشکیل دادیم و یکسری امتیازاتی را برای صادرات قائل شدیم. از آن جمله اینکه صادرات را از مالیات معاف کردیم، مشوقهای صادراتی برای صادرکنندگان درنظر گرفتیم و منابع مالی آنها را با کارمزد کمتر پرداخت و صادرکننده نمونه انتخاب کردیم.
این اقدامات موثر بود؟ آیا همچنان ادامه دارد؟
اینها اقداماتی بود که جواب داد و صادرات سه میلیارد دلاری ما تا ۴۳ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد ولی بعدا آن را رها کردیم و همین حداقلی هم که داشتیم از بین رفت و تقریبا وزارت بازرگانی را هم نابود کردیم و چیزی به اسم وزارت بازرگانی نداریم که بخواهد سیاستهای توسعهای در بخش صادراتی را تبیین کند. این مسئولیت به عهده سازمان توسعه تجارت بود که از آن هم گرفتیم یعنی آن را به گمرک و بعد به سازمانهای دیگر دادیم و هیچ ساختاری برای توسعه تجارت و ثبت برندها در بازارهای دنیا ایجاد نکردیم. واقعا دیدیم که برندسازی تا همین چندسال پیش هم در کشور اهمیت نداشت و در خارج هم همین رفتار را داشتیم. جدیدا در داخل کشور کارهای خوبی را در برندسازی آغاز کردهایم و این هم به دلیل شکلگیری رقابت در بازار است وگرنه برندهای قدیمی و شناخته شدهای مانند ارج و آزمایش و … را از دست دادیم چراکه برای آنها ارزش قائل نبودیم. متاسفانه در خصوصیسازیها همه این برندها را نابود کردیم و برند جدیدی هم نساختیم. الان اقداماتی برای برندسازی در داخل در حال انجام است که امیدواریم اثر آن را در روابط خارجی ببینیم و اینگونه نباشد که همه کالاها تنها با برند «ایران» عرضه شوند! این برند خوبی است، اما گاهی آسیبهای آن بیشتر از منافعاش است.
Tuesday, 23 April , 2024