فرامرز توفیقی فعال کارگری به‌رغم تلاش‌هایی که جامعه کارگری برای به‌دست آوردن حداقل‌های زندگی خود انجام می‌دهد، به آن نمی‌رسد و این موضوع چند دلیل دارد؛ اول اینکه دستمزدهای کارگران همیشه سرکوب می‌شود و دوم دولت‌ حقوق اجتماعی خود را انجام نمی‌دهد و بازار یعنی این گرگ درنده تشنه خون را آزاد گذاشته و به […]

فرامرز توفیقی فعال کارگری

به‌رغم تلاش‌هایی که جامعه کارگری برای به‌دست آوردن حداقل‌های زندگی خود انجام می‌دهد، به آن نمی‌رسد و این موضوع چند دلیل دارد؛ اول اینکه دستمزدهای کارگران همیشه سرکوب می‌شود و دوم دولت‌ حقوق اجتماعی خود را انجام نمی‌دهد و بازار یعنی این گرگ درنده تشنه خون را آزاد گذاشته و به راحتی مردم را می‌درد. الان دیگر در سبدهای غذایی جامعه کارگری پنیر تبریزی و لیقوان وجود ندارد، به این دلیل که با کیلویی ۸۵ تا ۹۰ هزار تومان هیچ کارگری نمی‌تواند سراغ این نوع پنیر برود. بسیاری از کالاها از جمله همین پنیر از سفره جامعه کارگری خارج شده است،‌ جامعه دستمزدبگیر به گوجه و تخم‌مرغ و نان دلخوش بود که متاسفانه دیدیم قیمت تخم‌مرغ به دانه‌ای هزار و ۲۰۰ تومان رسید و عزیزان ما در وزارت صنعت، معدن و تجارت در کمال ناباوری مجوز صادرات آن را هم، صادر می‌کنند. بعد می‌بینیم که سبدهای کارگران روزبه‌روز خالی‌تر و خیلی چیزها برای جامعه دستمزدبگیر و کارگر آرزو می‌شود. شاید این حرف من برای برخی خنده‌دار باشد، اما واقعا اینطور است و کارگران دیگر نایی برای اینکه دستشان را بلند کنند و به صورت خود بزنند تا با سیلی صورتشان را سرخ نگه دارند، ندارند. از آن طرف هیولای مسکن را هم رها کرده‌اند. دولت اصلا نگرانی‌ای ندارد و به بهانه کمک به مستاجران وام ودیعه را مطرح می‌کند، چرا؟ از یک طرف با مطرح شدن طرح مالیات بر خانه‌های خالی بانک‌ها با وجود سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش مسکن، دیگر نمی‌توانستند مسکن‌های خود را مدیریت یا در صنعت مسکن دلال‌بازی کنند، از طرف دیگر ریسک سرمایه‌گذاری در بورس به‌شدت افزایش یافت و بانکی جماعت مثل من کارگر، دنبال این سرمایه‌گذاری در بورس نمی‌رود، اوراق قرضه هم که فروش نمی‌رود چون مردم پول خرید آن را ندارند. ضمن اینکه ریسک سرمایه‌گذاری در بازار ارز و مسکوکات هم بالاست، پس چه بهتر که پول را به بهانه وام ودیعه مسکن یک سال به مردم بدهند تا سال بعد ببینند چه اتفاقی می‌افتد و بهره آن را از مردم بگیرند! به این وسیله بانک‌ها از ورشکستگی نجات پیدا می‌کنند و کماکان از دستمزد کارگرها ارتزاق و شکاف بین فقیر و غنی ایجاد می‌شود. هر کاری هم برای کم کردن شکاف بین فقیر و غنی مثل تغییر عدد و رقم‌ها یا مولفه‌های تاثیرگذار در نرخ تورم و … صورت بگیرد،‌ باید بدانیم که این شکاف خیلی بزرگ، ‌عظیم و غیرتاب‌آور است و متاسفانه دولت‌های ما چه چپ، چه راست، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا و چه غیر اینها، به حقوق اجتماعی احترامی نمی‌گذارند. قانون اساسی مجلد زیبایی در کتابخانه‌های آنهاست، در این شرایط نباید به دنبال ترمیم شکاف طبقاتی بود.