بیکاری معضلی که جریان اقتصادی مشکل‌دار می‌تواند آن را رقم بزند و هر باری که عوامل مختلف اقتصادی دچار رکود می‌شوند می‌توان آثارش را در این بخش به وضوح دید. اعلام آمارهای رسمی ‌ازجمله آمار نرخ بیکاری در کشور به عهده مرکز آمار ایران گذاشته شده ولی گاها سازمان‌ها و نهادهای مسئول هم دست به‌کار […]

بیکاری معضلی که جریان اقتصادی مشکل‌دار می‌تواند آن را رقم بزند و هر باری که عوامل مختلف اقتصادی دچار رکود می‌شوند می‌توان آثارش را در این بخش به وضوح دید. اعلام آمارهای رسمی ‌ازجمله آمار نرخ بیکاری در کشور به عهده مرکز آمار ایران گذاشته شده ولی گاها سازمان‌ها و نهادهای مسئول هم دست به‌کار شده و آمارسازی می‌کنند. در موضوع بیکاری که موضوعی مهم است و تحت‌تاثیر عوامل و شاخص‌های مختلف تعیین می‌شود، وزارت تعاون، ‌کار و رفاه اجتماعی دست به کار شده و آماری را منتشر کرده که نشان می‌دهد نرخ بیکاری سال گذشته در ۲۵ استان کشور کاهش یافته و نرخ بیکاری کل کشور ۱۰ درصد بوده است.

آمارهایی از سوی وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی در زمینه کاهش نرخ بیکاری منتشر شده که حاکی از کاهش این نرخ در سال گذشته است،‌ آیا این آمار قابل استناد است؟

آمارها به استناد قانون برنامه پنجم و ششم مرکز داده‌های آماری «مرکز آمار ایران» است، بنابراین اگر بخواهیم به این موضوع استناد یا در مورد آمارهای رسمی ‌اظهار نظر کنیم به‌نظر می‌رسد مرجع مرکز آمار است و آنها باید این آمار را ارائه کنند. اگر دستگاه اجرایی آماری را ارائه می‌دهد که مستند آمارهای مرکز آمار باشد به لحاظ قانونی قابل اتکاست، اما اگر مستند به مرکز آمار نباشد صرفا یک کار میدانی است که خودشان انجام داده‌، به اعدادی رسیده و آن را کار کرده‌اند. این اعداد و ارقام خیلی نمی‌تواند قابل اتکا باشد. درباره نرخ تورم سال گذشته و سال‌های قبل دو نرخ متفاوت از ناحیه بانک مرکزی که قبلا می‌توانست منبع اعلام نرخ تورم باشد و مرکز آمار اعلام شد و تفاوت معناداری که بین دو آمار در شاخص کلانی مانند نرخ تورم که می‌تواند منشا خیلی از تصمیم‌ها در حوزه‌های مختلف باشد، دیدیم، مساله‌ساز شد. به همین دلیل قانونگذار اعلام کرد که منشا اصلی مرکز آمار ایران است. در سال گذشته نرخ تورم مرکز آمار ایران ۳۵ درصد و بانک مرکزی این آمار را ۲/۴۱ درصد اعلام کرد که نشان‌دهنده تفاوت معناداری بین این دو آمار در شاخص‌ کلان است، بنابراین اگر داده‌های وزارت رفاه مستند به داده‌های مرکز آمار باشد فکر می‌کنم قابل نقد و تحلیل است که نرخ چقدر شده،‌ چرا چنین اتفاقی افتاده و در آینده وضعیت چطور خواهد بود ولی اگر فقط براساس یافته‌های میدانی یا کار تحقیقی و پژوهشی درباره نرخ بیکاری باشد به نظر می‌آید باید به دنبال این گشت که این آمار اساسا چرا تهیه شده و به دنبال چه هدفی بوده و سایر موضوعاتی که باید درباره ضرورت انجام چنین کار پژوهشی و آماری به آنها اشاره کرد. در صورتی که این آمار پروژه وزارت کار باشد باید از خود این مرکز که آمار را تهیه کرده پرسید که چرا و چگونه این آمار را به دست آورده است. به‌عنوان مثال در مورد دستمزد کارگران که صحبت می‌کردیم در مورد ۴۱ درصد بانک مرکزی به یک شکلی صحبت می‌کردیم و در مورد ۳۵ درصد مرکز آمار به شکل دیگر.

کاهش نرخ بیکاری را بسته به چه عواملی می‌دانید؟

کاهش نرخ بیکاری اگر واقعا اتفاق افتاده باشد می‌تواند علل متعددی داشته باشد. فراموش نکنید بیکاری ارتباط مستقیم با نرخ رشد اقتصادی، میزان سرمایه‌گذاری و اشتغال ایجاد شده که براساس آن می‌توان نرخ بیکاری را محاسبه کرد، دارد. طبیعتا ریزفاکتورهایی که در اقتصاد ما هم در گذشته و الان به شکل تجمعی در حال رخ دادن است باعث شده اقتصاد ما روند کاهشی به خود بگیرد. به عبارت دیگر نرخ رشد منفی اقتصاد با یا بدون نفت که خودش تاثیرگذاری معناداری در اشتغال دارد،‌ قابل تغییر است. وقتی نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که هر دو متغیر با یا بدون نفت روند کاهشی، نرخ رشد منفی و از طرفی انباشت سرمایه پس‌انداز و متغیرهای درگیری که خود را مستقیما در بازار کار و اشتغال نشان می‌دهند، قابلیت معناداری مثبت ندارند، به نظر می‌آید که نمی‌توان با وجود چنین شواهد یقین داشت که ممکن است نرخ اقتصادی کشور روند کاهشی داشته باشد. زمانی می‌توانیم روند نرخ بیکاری را منفی یا آن را در حال کاهش ببینیم که هر سال در مورد اشتغال متقاضیان بازار کار اقدام قابل اتکا و اطمینان داشته باشیم. آنچه که در اقتصاد ما وجود دارد شواهد و علائم دال بر تایید کاهش نرخ بیکاری نیست. البته در خصوص بیکاری اتفاق جدیدی افتاده و پنج سال از سن کار را حذف کرده‌ایم. تا قبل از این ۱۰ تا ۶۰ سال جمعیت فعال تلقی می‌شد و مابه‌ازای آن نرخ بیکاری را از درون جمعیت فعال به دست می‌آوردیم، اما الان سن را پنج سال اضافه و آن را ۱۵ سال کرده‌ایم که حذف پنج سال از سن اشتغال طبیعتا خودش را به صورت کاهنده در نرخ بیکاری با توجه به اینکه ۵۰ درصد جمعیت ما زیر ۳۰ سال هستند،‌ نشان می‌دهد. اینها باید به‌عنوان متغیرهای تاثیرگذار در کاهش نرخ بیکاری اعلام شده که اگر قابل استناد باشد، درنظر گرفت.

اشتغال ناقص و کامل هم در تعیین نرخ بیکاری موثر است؟

دو شاخصه اشتغال ناقص و کامل دو متغیر تاثیرگذارند، به عبارت دیگر وقتی درآمد حاصل از اشتغال که باید هزینه‌ها را در کوتاه‌مدت و بلندمدت پوشش دهد، طبیعتا اشتغال ناقص، کاذب یا هر اسم دیگری که روی آن می‌گذارند می‌تواند معنادار باشد. به عبارت دیگر اگر نرخ اشتغال ناقص ما نرخ بالایی باشد مفهوم آن این است که جامعه‌ای که در آن حوزه کار می‌کنند به سمت جامعه بیکار نزدیک‌تر هستند تا جامعه‌ای که اشتغال آنها منتج به کفایت درآمد برای اشتغال کامل باشد. تعریف بیکاری هم اهمیت دارد. زمانی ممکن است علت بیکاری تغییر ساختار باشد و طبعتا تغییر ساختار تکنولوژی می‌تواند شغل ایجاد و همزمان شغلی را از بین ببرد.

دولت طرح‌های اشتغال‌زایی مختلفی را برای اجرا داشته است، اما اتفاق زیادی نیفتاده است. دولت چقدر توانسته در اجرای سیاست‌های اشتغال‌زایی موفق عمل کند؟

در مورد آمار باید از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سوال پرسید. زمانی بود که مثلا درصد موفقیت در ایجاد اشتغال را توزیع وام‌های ارزان قیمت می‌دانستند. چند طرح در دولت‌های گذشته به این شکل انجام شده است و تصور این بود که دادن وام به فرد متقاضی شغل، بدین معناست که این فرد موفق شده است. در صورتی‌که ارزیابی‌ها در این بازه نشان داد ضریب موفقیت در بهترین شرایط ۲۵ تا ۳۰ درصد بوده است، یعنی به‌ازای هر ۱۰۰ شغلی که تصور می‌شد ایجاد شده در خوشبینانه‌ترین حالت تنها ۲۵ مورد واقعا به اشتغال می‌رسید که خود این ۲۵ شغل هم رهگیری نشد که ببینند آیا باقی مانده‌ یا نه.