هر چند سال یک بار به علت شرایط اقتصادی، بورس تهران تبدیل به یک هدف برای سرمایه‌گذاران می‌شود.

سعید رجبی

هر چند سال یک بار به علت شرایط اقتصادی، بورس تهران تبدیل به یک هدف برای سرمایه‌گذاران می‌شود.

کارمند و کارگر و خانه‌داری که تا دیروز در بازار سکه و مسکن فعالیت می‌کردند یا سپرده‌ای در بانک داشته‌اند، با رویای کسب سود افسانه‌ای با هیجان وارد بازار سرمایه می‌شوند.  

تلویزیون برای رونق بازار سرمایه چند برنامه با اطلاعات کلی و مبهم پخش می‌کند. سخنوران با سخنرانی‌های جذاب و کلی‌گویی، دوره‌های آموزش سرمایه‌گذاری در بورس راه می‌اندازند، سفته‌بازان در شبکه‌های اجتماعی فعال می‌شوند و توصیه‌های «اینو بخر و اونو بفروش» راه می‌اندازند و سرمایه‌گذار بینوای بورس چو تخته پاره بر موج رها می‌شود!

در هر بازاری حتی بازار فضولات حیوانی با فرض ثابت بودن عرضه اگر تقاضا افزایش پیدا کند، قطعا قیمت‌ها افزایش پیدا خواهد کرد. طبق این اصل با ورود سرمایه‌گذاران جدید، نقدینگی هم به بورس وارد می‌شود و شاخص رو به بالا حرکت می‌کند.

از این شرایط همه خوشحال و راضی هستند. دولت خوشحال از کنترل نقدینگی و بورس را نشانه اقتصاد شکوفا می‌گیرد. سخنوران راضی از درآمد برگزاری کلاس‌های آموزشی، سفته‌بازان خوشحال از سودهای به‌دست آورده، کارگزاری‌ها خوشحال از درآمد کارمزد، مالیات خوشحال از افزایش درآمد مالیاتی و سرمایه‌گذار هم خوشحال از افزایش ارزش دارایی سهام.

اما این خوشحالی‌ها بالاخره تمام می‌شود. با کاهش تقاضا برای سهام (به هر علتی) قیمت‌ها کاهش می‌یابد. سخنوران و سفته‌بازان و کارگزاری و مالیات سود خود را برده‌اند. دولت می‌ماند و پاسخگویی به سهامداران نابلد و تازه‌وارد که نهایتا به گفتار درمانی و انداختن تقصیر بر گردن زمان و زمین ختم می‌شود و سرمایه‌گذاران متضرر از بورس خارج می‌شوند.

این روایت چند دوره بورس تهران بوده و اگر دولت برای قوانین آن اصلاحی در نظر نگیرد، خواهد بود.

پیشنهادی برای کاهش هیجانات در بورس

برای کاهش نوسانات شدید بورس، هیجانات و مدیریت نقدینگی در بازار سرمایه، باید سهامداران جدیدالورود نتوانند برای چند سال به طور مستقیم در بورس سرمایه‌گذاری کنند و صرفا از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری امکان سرمایه‌گذاری داشته باشند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری توسط افراد خبره مدیریت می‌شوند که ریسک پایین‌تر و رفتار معقول‌تری در بورس دارند و هیجانی رفتار نمی‌کنند.

طی این مدت صندوق سرمایه‌گذاری موظف به برگزاری دوره برای سرمایه‌گذاران باشد. همایش و نشست‌های تخصصی با هزینه صندوق سرمایه‌گذاری برگزار کند و سرمایه‌گذاران مجبور به شرکت در آنها باشند. چنین نشست‌هایی قطعا کیفیت بالاتری خواهد داشت و سخنرانان انگیزشی را که صرفا جذاب صحبت می‌کنند را حذف می‌کند.

بعد از چند سال (برای مثال ۳ سال) سرمایه‌گذار فراز و نشیب‌های بورس را می‌بیند و با رصد حرفه‌ای‌ها در صندوق سرمایه‌گذاری می‌فهمد باید چگونه رفتار حرفه‌ای داشته باشد. در عین حال با شرکت در دوره‌های آموزشی صندوق با ادبیات و اصول سرمایه‌گذاری آشنا می‌شود.

بعد از گذشت این مدت حالا سرمایه‌گذار صرفا تا سقف مشخصی می‌تواند سرمایه نقدی وارد بورس کند که طبق یک جدول زمان‌بندی می‌تواند این سقف افزایش یابد و در نهایت سقف برداشته شود. برای مثال در سال اول سرمایه‌گذار بتواند ۲۰ میلیون تومان وارد بورس کند. به این ترتیب ورود سرمایه به بورس قابل کنترل خواهد بود. مدیران بورسی می‌توانند برای سال‌های آینده پیش‌بینی بهتری داشته باشند که چه میزان نقدینگی وارد بورس خواهد شد و  شرکت‌های بورسی را  تشویق به تهیه طرح‌های توسعه و سرمایه‌گذاری کنند و یا شرکت‌های جدید را به بورس راه دهند تا این سرمایه‌های جدید نه تنها موجب ایجاد تقاضای کاذب و رشد هیجانی شاخص نمی‌شود، بلکه به سمت سرمایه‌گذاری مولد در شرکت‌ها حرکت می‌کند.