با توجه به شرایط ناموزون و اثرگذار بیماری کرونا در اقتصاد ملی کشورهای جهان و نیز تاثیر این مهم در کشورهای تولید کننده منابع انرژی در جهان حاضر باید گفت که یکی از موضوعات مهم در اقتصاد انرژی به ویژه در مقطعی از تاریخ جهان که بطور همه جانبه سیستم های اجرایی و عملیاتی را تحث تاثیر قرار داده است

دکتر رضا پدیدار -رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران

با توجه به شرایط ناموزون و اثرگذار بیماری کرونا در اقتصاد ملی کشورهای جهان و نیز تاثیر این مهم در کشورهای تولید کننده منابع انرژی در جهان حاضر باید گفت که یکی از موضوعات مهم در اقتصاد انرژی به ویژه در مقطعی از تاریخ جهان که بطور همه جانبه سیستم های اجرایی و عملیاتی را تحث تاثیر قرار داده است، جهت سیاست گذاری در این بخش، شناخت وضعیت موجود و به ویژه تقاضای انرژی و برآورد صحیح کشش پذیری قیمتی و درآمدی آن است .  تاکنون تلاش های گسترده ای جهت تخمین کشش پذیری تابع تقاضای انرژی در ایران صورت گرفته است، اما مسئله نامتقارن بودن روند تقاضا و تغییر ضرایب الگو در دوران رونق و رکود اقتصادی کمتر مورد توجه قرار گرفته است . از این رو با در نظر گرفتن یک الگوی مناسب برای تصحیح خطاها لازم است پویایی تقاضای انرژی در ایران را با لحاظ نمودن تفاوت در دوران رکود و نیز رونق اقتصادی برآورد گردیده و عامل های اصلی در پویایی تقاضای انرژی در ایران را به ویژه در دوران پسا کرونا مورد توجه و ارزیابی جدی قرار دهیم . در این شرایط عامل اصلی در کشش تقاضا می تواند مسیر قیمت و نیز درآمد تقاضا و همچنین سرعت رشد یا تعدیل را بدست آورده و آنگاه سرعت تعدیل هر یک را در رکود یا رونق تقاضا کنندگان برای شناخت عکس العمل های بیشتر آنان بدست آورد . در این صورت اگر چه در تقاضای انرژی هم در زمان رونق و هم در رکود کشش ناپذیر است ولی با اجرای سیاست های قیمتی مناسب می توان روند تقاضا را شناسایی و بر هریک از عوامل موثر در روند فعالیت ها، تاثیر مناسب و فعال را جستجو نمود. لذا با تعریف سناریوهای جدید و اتخاذ سیاست های مدیریت سمت تقاضا و عرضه، مقدار صرفه جویی در تولید نفت خام در سال افق برنامه ریزی به سر جمع صادرات نفت خام در سال هدف خواهد رسید که از میزان صادرات آن در سال پایه بیشتر بوده که می تواند به سرجمع صادرات نفت خام در سال افق برنامه ریزی اضافه شود. این نتیجه گیری حرکت به سمت بهره گیری از سیاست های مدیریت تقاضا و عرضه انـــرژی ( بخش تبدیل انرژی ) و همچنین جایگزین کردن انرژی های تجدیدپذیر بادی و خورشیدی به جای سوخت های فسیلی را نمایان می سازد.

در این رابطه بخش انرژی با توجه به نقش دو گانه آن در خصوص تامین انرژی و درآمد ارزی در ایران، زیربنای توسعه بشمار می آید . عموما” تصمیم گیران این بخش برای دستیابی به رهیافتی که بتواند بازخوردهای متفاوت سیاست های مورد نظر را تحلیل نماید نیازمند توسعه مدل های مختلف هستند .

در سال های اخیر غیرخطی بودن ارتباط تقاضای انرژی با متغیر های توضیح دهنده خود، همچون قیمت و درآمد مورد توجه تعدادی از مطالعات قرار گرفته است . این مطالعات نشان می دهند که مدل های غیر خطی تقاضای انرژی بیان درست تر و دقیق تر از واقعیات این ارتباط را در اختیار محققین و سیاست گذاران قرار می دهد . بطور کلی و بر اساس نظریه های موجود می توان گفت که قدرت توضیح دهندگی مدل مصرف انرژی زمانی که بصورت غیرخطی در نظر گرفته شود، افزایش می یابد .

گروهی از مطالعات در توجیه اقتصادی غیر خطی بر تعدیلات و عکس العمل های نامتقارن تقاضای انرژی نسبت به قیمت و درآمد تاکید دارند . در این رابطه کشش قیمتی برای افزایش قیمت بیشتر از این کشش برای قیمت می باشد . این پدیده در این گروه از مطالعات بر عنوان برگشت ناپذیری تابع تقاضای انرژی مطرح شده است . از طرفی تقاضای انرژی واکنشی نامتقارن به افزایش و یا کاهش تولید ناخالص داخلی نشان می دهد . این نتیجه را نیز می توان تائید کرد که پویایی متغیرها به سمت تعادل بلند مدت بصورت غیرخطی اتفاق می افتد. این غیرخطی بودن می تواند بستگی به شرایط اقتصادی حاکم داشته باشد، بطوری که تعدیلات صورت گرفته در زمان رونق و رکود فرآیند متفاوتی را دنبال می کند . همانطوری که گفته شد درآمد و قیمت دو عامل اصلی اثرگذار بر تقاضای انرژی هستند .  این اثرات ممکن است در شرایــط رکود یا رونق اقتصادی نـــا متقارن باشد . در این حالت می توان گفت که فرضیه نامتقارن بودن تقاضای انرژی ناشی از آن است که در اثر افزایش درآمد به تقاضای انرژی الزاما” مشابه با اثر کاهش درآمد بر آن در نظر گرفته شده است . از این رو اثر متغیرها بر تقاضای انرژی در دوران رونق یا رکود اقتصادی می تواند نامتقارن باشد. تصمیم گیری در مورد مصرف انرژی نسبت به سایر تصــمیمات اقتصادی اندکی متفاوت است، چرا که تقاضا برای انرژی به شدت وابسته به کالاهای سرمایه ای و تجهیزات  انرژی بر است. در دوران رونق اقتصادی انتظار می رود که با افزایش تولید، مصرف انرژی بیشتر شود ، اما در کنار آن توسعه تجهیزات کاراتر در مصرف انرژی و یا بازسازی و ارتقای سرمایه های موجود می تواند تا حدودی این رشد مصرف انرژی را کنترل نماید . اما از سوی دیگر در زمان رکود اقتصادی و کاهش تولید، حرکت مشابهی در جهت معکوس اتفاق نمی افتد، به این دلیل که این سرمایه های جدید از بین نمی روند . به عنوان مثال در بسیاری از صنایع در زمان رونق، پیشرفت های محسوسی در زمینه ایجاد تکنولوژی های نوین و کارا نیز برای بهره بردن از انرژی ایجاد شده است که با کاهش درآمد نیز کماکان از تکنولوژی های برتر و تجهیزات جدید  ایجاد شده استفاده می شود . در واقع در زمان رشد تولید، تکنولوژی نیز همزمان می تواند رشد یابد اما در زمان کاهش تولید بنگاهها به استفاده از تکنولوژی موجود محدود می شوند . بنا بر این پاسخ تقاضا به تغییر در متغیرها در زمان رونق و یا رکود اقتصادی بطور بالقوه می تواند نامتقارن باشد . دلیل دیگری که بر این عدم تقارن می توان در نظر گرفت این است که برخی از بخش های اقتصادی در زمان رونق می توانند بیشتر از دیگر بخش ها توسعه یابند، در حالی که برخی دیگر در زمان رکود اقتصادی بیشتر از دیگر بخش ها کاهش را تجربه می کنند . این بخش ها ممکن است شدت انرژی متفاوتی داشته باشند. علاوه بر این حتی زمانی که درآمد در بسیاری از کشورهای در حال توسعه کاهش می یابد، روند توسعه شهر نشینی همچنان ادامه پیدا می کند و این نیازمند تغییر الگوی مصرف انرژی از روش های سنتی به سمت روش های مدرن است .

در این رابطه گروهی از دانشمندان اروپایی بر تعدیلات نامتقارن تقاضای انرژی در حرکت تقاضا از کوتاه مدت به سمت تعادل بلند مدت توجه می نمایند. آنها معتقدند مقدار کشش های تقاضا مبتنی بر میزان خطا و فاصله از تعادل بلندمدت متفاوت خواهد بود و بنابراین الگوی خطی تصریح درستی از واقعیات تقاضای انرژی نیست. در این زمینه تصریح دقیق الگوی تقاضا در امر سیاست گذاری مطلوب در بخش انرژی بسیار حائز اهمیت است. چرا که اگر احتمال غیرخطی بودن تقاضای انرژی نادیده گرفته شود، آنگاه نتایجی که از تصریح خطی بدست خواهد آمد می تواند با روش ناشی از انتخاب غلط روش برآورد همراه باشد. چرا که پویایی های نامتقارن تقاضای انرژی برای سیاست گذاری بسیار پراهمیت است و سیاست گذاران باید این غیرخطی بودن را در فرآیند اثرگذاری سیاست خود لحاظ نمایند.

با توجه به مطالعات راهبردی در کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران و نیز هدایت بخشی از سیاست های مطالعاتی به سیاست های اجرایی این مطلب مهم را بیان می کند که سیاست گذاران برای اتخاذ سیاست های صحیح در حوزه انرژی و محیط زیست باید ساختار اقتصادی را در مراحل مختلف توسعه اقتصادی بخوبی درک نموده و ارزیابی و تحلیل دقیق از تقاضای انرژی داشته باشند. بنابراین از منظر سیاست گذاری بسیار مهم است که بتوانیم واکنش مصرف کنندگان انرژی را به تغییرات ایجاد شده در متغیرهای اقتصادی به درستی شناسایی نماییم و بدانیم که وضعیت رشد اقتصادی می تواند چه نقشی در این رابطه داشته باشد . آیا فرآیند تعدیلات تقاضای انرژی به سمت تعادل بلندمدت در دوران رونق یا رکود اقتصادی نامتقارن است ؟ البته تاکنون الگوهای مختلفی جهت برآورد تابع تقاضای انرژی و یا برآورد کشش قیمتی و درآمدی آن استفاده شده است . اما اغلب این الگوها خطی بوده و یک فرآیند تعدیل متقارن را برای تقاضای انرژی در نظر نگرفته اند . هر چند که مطالعات این حوزه نشانگر استفاده از الگوهای خطی در نظام متقارن انرژی است . در این رابطه بررسی پژوهش های تجربی این حوزه نشان می دهد که یکی از پرکاربردترین روش ها در بررسی تابع تقاضای انرژی الگوهای تصحیح خطا می باشد که بیانگر پویایی های کوتاه مدت متغیرها و چگونگی عکس العمل آنها نسبت به انحراف از تعادل بلند مدت است. در الگوی تصحیح خطای خطی تعدیلات نسبت به انحراف از تعادل به صورت خطی است . اما در سال های اخیر و با گسترش کاربرد الگوی غیرخطی در مدل های انرژی و همچنین لزوم برآورد دقیق تر ضرایب، محققین بسیاری به سمت استفاده از مدل های غیرخطی تمایل یافته اند و استفاده از این الگوها در سال های اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است . تجربیات کشورهای منطقه و نیز آسیایی نشانگر ثبات رابطه جمعی بین مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی است که نشان می دهد در نظر نگرفتن شکست های ساختاری باعث می شود که ضرایب حاصله در روابط گروهی و جمعی در زیر دوره های مختلف باثبات نباشد . همچنین نشان می دهند که وقایعی همچون بحران های نفتی و یا بحران های مالی بطور معناداری بر تغییرات ضرایب رابطه هم جمعی تقاضای انرژی اثرگذار بوده است . بر اساس مطالعات انجام شده در کمیسیون انرژی نشانگر آن است که ارتباط غیرخطی مصرف انرژی و درآمد در ایران با استفاده از یک الگوی تصحیح خطابرداری آستانه ای نشان از این دارد که تصحیح خطا بعنوان متغیر آستانه ای استفاده شده است و مشخص می شود که زمانی که مقدار خطا از حد آستانه بالاتر می رود عکس العمل مصرف انرژی نسبت به درآمدها افزایش می یابد . یعنی وجود یک ارتباط غیر خطی را بین مصرف انرژی و تولید ناخالص حقیقی را تائید می کند و بر اساس نتایج حاصله، این ارتباط بصورت معناداری تحت تاثیر یک مقدار آستانه ای از شدت مصرف انرژی می باشد . بهترین شاهد مثال در جهت بررسی این مهم برای تقاضای غیرخطی انرژی مربوط به ۲۴ کشور عضو (OECD) سازمان همکاری و توسعه  اقتصادی با استفاده از یک الگوی تصحیح خط انتقال ملایم پرداخته اند که نتایج آنها نشان می دهد مصرف انرژی، قیمت واقعی انرژی و درآمد واقعی دارای رابطه هم جمعی بوده و این ارتباط با در نظر گرفتن متغیرهایی همچون شدت انرژی و نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیر انتقال غیرقطعی است . در این زمینه توجه مدیران محترم در حوزه انرژی و نیز کمیسیون انرژی مجلس را برای مطالعه بیشتر متغیرهای ارزش افزوده بخش صنعت، قیمت واقعی فرآورده های نفتی، قیمت واقعی گاز طبیعی و نیز قیمت واقعی برق به عنوان متغیرهای اثرگذار بر مصرف گاز طبیعی در بخش صنعت در نظر گرفته شود . در این حالت نتایج حاکی از آن است که اگر قیمت واقعی فرآورده های نفتی به عنوان متغیر انتقال در نظر گرفته شود . آنگاه تقاضای گاز طبیعی در بخش صنعت یک مدل غیرخطی دو رژیمی را دنبال می کند . همچنین در هر دو روش ارزش افزوده بخش صنعت و قیمت واقعی برق رابطه مثبت و معناداری با تقاضای گاز طبیعی در بخش صنعت دارد و قیمت واقعی گاز طبیعی رابطه معکوس و معنا داری با تقاضای گاز طبیعی خواهد داشت . لذا در شرایط حاضر که جریان رشد اقتصادی مسیر ناکارآمدی را طی می کند و موقعیت صنعت و تولید را به شدت تحت تاثیر قرار داده و هر آن بیم رکود و توقف را به مشام می رساند لازم است در کوتاه ترین زمان ممکن نسبت به تغییر ساختار انرژی نامتقارن در کشور پرداخته شده و یکی از الگوهای پرکاربرد در برآورد تقاضای انرژی، الگوی تصحیح خطا می باشد . خصوصیت الگوهای تصحیح خطا این است که بیان گر پویایی های کوتاه مدت متغیرها و چگونگی عکس العمل آنها نسبت به انحراف از تعادل بلند مدت می باشند . در واقع ضرایب الگو و نرخ تصحیح خطا می تواند ثابت باشد ولی حرکت به سمت تعادل بلند مدت الزاما همیشه و بطور یکسان رخ نمی دهد . الگوی تصحیح خطای آستانه ای می تواند وجود نرخ های تعدیل متفاوت را مدل سازی نماید . در شرایط متفاوت اقتصادی و به ویژه در موقعیت رکودی فعلی، سرعت و واکنش تقاضا نسبت به متغیرها و همچنین تعدیل به سمت تعادل بلند مدت یا میان مدت می تواند متفاوت باشد. از این رو امید می رود تا یک الگوی تصحیح خطای آستانه ای استفاده شود و پویایی های تقاضای انرژی به ویژه در شرایط رکود اقتصادی ارزیابی و متقارن شود.