کمیته امداد مرجع تعیین خط فقر نیست، اما آنها به لحاظ جمعیتی آمارهای خوبی دارند چراکه مردم زیادی به دلیل مشکلات معیشتی به آنها مراجعه می‌کنند و می‌دانند که چه بخشی از جمعیت کشور با چه نرخ رشدی به سمت فقر پیش می‌روند.

رشد فقر در کشور نیازی به آمار و ارقام ندارد، رشد کارتن‌خوابی، دستفروشی، افراد بی‌خانمان، سرقت‌های خرد و کاهش سن بزهکاری از یک طرف و کاهش قدرت خرید مردم و خالی‌شدن سبد خانوار از طرف دیگر همچنین رشد روزافزون تورم و گرانی و نارضایتی‌های عمومی از وضعیت موجود در اعتراض به میزان دریافتی‌ها یا به تعویق‌افتادن آن، نشانی از وضعیت وخیم اقتصادی است که منجر به فقیرتر شدن بخش زیادی از جمعیت کشور شده و این فقر هر روز شرایط وخیم‌تری هم پیدا می‌کند.

معاون مشارکت‌های مردمی‌ کمیته امداد اعلام کرد خط فقر غذایی به‌ازای هر نفر ۶۷۰ هزار تومان است و خانواده کارگری به زیر خط فقر سقوط کردند، چرا به این وضعیت رسیده‌ایم؟

البته کمیته امداد مرجع تعیین خط فقر نیست، اما آنها به لحاظ جمعیتی آمارهای خوبی دارند چراکه مردم زیادی به دلیل مشکلات معیشتی به آنها مراجعه می‌کنند و می‌دانند که چه بخشی از جمعیت کشور با چه نرخ رشدی به سمت فقر پیش می‌روند. با این حال مرکز آمار، بانک مرکزی یا بخش رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این مسئولیت را دارند که خط فقر را تعریف کنند ولی متاسفانه زیر بار این مسئولیت نمی‌روند و به‌نظرم مجلس باید این مساله را مد نظر قرار دهد و یکی از این سازمان‌ها یعنی مرکز آمار یا بانک مرکزی را مجاب به تعیین خط فقر کند. خط فقر یک شاخص اقتصادی است که در همه کشورها تعریف دارد و همه ملاحظات سیاست‌گذاری برای مسائل مختلف اجتماعی، معیشتی، اقتصادی، فرهنگی با شاخص خط فقر تعریف می‌شود. زمانیکه سرانه کشور را محاسبه می‌کنیم باید بدانیم که آیا این سرانه امکانات تامین زندگی خانوارها را دارد یا نه، درآمد سرانه کشور طی چهار دهه گذشته به یک‌چهارم کاهش پیدا کرده و الان خانواده‌ها نسبت به قبل فقیرتر شده‌اند و اینگونه نیازها هستند که خط فقر را تعریف می‌کند نه امکانات. بنابراین جمعیت کشور ما نسبت به سه یا چهار دهه گذشته فقیرتر شده است. طی ۲۵ سال گذشته، جمعیت متوسط خیلی خیلی بزرگتر بود، اما الان جمعیت متوسط خیلی کوچکتر شده و این جای نگرانی دارد که آن جمعیت بزرگ روزبه‌روز فقیرتر می‌شود و جمعیت مردمی ‌که توانایی تامین زندگی خود را داشتند،‌ روزبه‌روز کمتر می‌شوند. سال گذشته فتاح، رئیس پیشین کمیته امداد، گفت بیش از ۲۵ میلیون نفر به دلیل نیاز به حمایت‌های اجتماعی به کمیته امداد مراجعه کردند،‌ یعنی طی سه و چهار سال گذشته به دلیل اتفاقاتی که در حوزه اجتماعی و اقتصادی در کشور رخ داده جمعیت فقیر چهار تا پنج برابر شده است. یعنی خود کمیته امداد هم با مشکل تامین اعتبار برای تامین نیازهای افراد مواجه شده است. جدا از اینها اگر به دولت برگردیم می‌بینیم جدای از آن مشکلات و بحران‌های اجتماعی‌ای که در کشور شکل گرفت، دولت ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۴ میلیونی کشور را واجد شرایط حمایتی دانست و این نشان می‌دهد که این افراد با آن حقوق و دستمزدی که دریافت می‌کنند، امکان تامین نیازهای زندگی‌شان را ندارند. یعنی بیش از نیمی از جمعیت کشور فقیر شده‌اند و اینکه خط فقر را تعریف کنند یا نکنند به‌نظرم مشکلی را از این مردم حل نمی‌کند، اما اگر این اتفاق بیافتد آنها می‌توانند پاسخگو باشند و این وظیفه حاکمیتی دولت است که درباره تامین معیشت مردم پاسخگو باشد و با سوبسید و اعتبارات مختلف قدرت خرید مردم را جبران کند. الان صحبت‌های پراکنده‌ای که به‌نظرم برخی غیررسمی و غیرکارشناسی است خط فقر را بیش از هشت میلیون تومان در تهران و کلانشهرها اعلام می‌کند. حقوقی که در بخش کارمندی تعریف شده حدود نصف این عدد است و در بخش کارگری این مبلغ بسیار کمتر هم هست، نشان می‌دهد که کشور به سمت فقر حرکت می‌کند و مشکلاتی به‌تبع فقر در حوزه اجتماعی، فرهنگی و امنیتی در کشور ایجاد می‌شود. آنچه برای سال آینده و بودجه ۱۴۰۰ هدف‌گذاری شده نمی‌تواند حمایت‌های لازم برای این کار را پوشش دهد.

در این میان چرا دولت و مجلس اقدام موثری را انجام نداده است؟

هم مجلس و هم دولت هر دو مسئول هستند، چون دیدیم مجلسی‌ها هم به دولت حمله می‌کنند و هم نشان دادند که مثلا با نظرات دولت درباره تامین نیازهای مردم مخالف هستیم، از آن طرف هم همراهی قانونی و باثباتی را برای تامین نیازهای مردم انجام نمی‌دهند. پیشنهاد افزایش حقوق کارمندان در لایحه بودجه ۱۴۰۰، ۲۵ درصد است برخی تلاش می‌کردند که این رقم را افزایش دهند، ‌حتی کارشناسانی به کمیسیون تلفیق این پیشنهاد را دادند. اتفاقا مجلس ملاحظه‌کاری کرد و این رقم را افزایش نداد، چون نمایندگان فکر می‌کنند دولت آینده در اختیار گروه‌های هم‌فکر آنهاست و آنها نیز این چالش را خواهند داشت، ‌بنابراین فکر می‌کنند چون برای تامین نیازهای کشور کسری وجود دارد، امکان اینکه بتوانند همه مسائل را تامین کنند، برایشان وجود ندارد. به‌نظرم مجلس و دولت در این باره تعلل می‌کنند و تمایلی برای تعریف خط فقر در کشور وجود ندارد.

مجلس و دولت تلاش دارند تا با تقویت نظام یارانه‌ای مشکلات معیشتی مردم را برطرف کنند، چرا به‌جای هدر دادن این منابع در قالب یارانه نظام دستمزد و حقوق و … تقویت نمی‌کنند؟

در این موضوع باید به چند نکته اشاره داشت، اول اینکه باید صادقانه و شفاف اعتراف کنیم که طرح یارانه دولت موثر نبوده است. یعنی بزرگترین پروژه حمایتی و یارانه‌ای کشور که همان «طرح هدفمندی یارانه‌» بود،‌ که با شکست مواجه شده و ‌الان بیش از ۱۲ سال است که این اقدام در کشور در جریان دارد و اصلا ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان تومان مبلغی نیست که کسی حتی آن را در اختیار فرزندش قرار دهد! یعنی توزیع پول نقدی در قالب یارانه کار بیهوده‌ای بوده و جز عوارضی مانند تورم، سرگردانی و افزایش نقدینگی چیزی برای مردم نداشته است. دولت باید این را بپذیرد که در کنار سازمان‌های دیگری که برای این کار می خواهد تعریف کند جز اینکه بروکراسی را طولانی‌تر و بدنه آن را فربه‌تر کند هیچ مشکلی از مردم حل نمی‌کند. اتفاقا باید از مجلس پرسید یارانه‌ای که در دولت نهم تعریف شده تاثیری در زندگی مردم داشته که حالا افزایش دوبرابری یارانه را تبلیغ می‌کند!