امیرعباس هویدا اعدام شد، اما هنوز میراث او بر ذهن سیاستگذار ایرانی سنگینی می‌کند: تثبیت نرخ ارز همان‌گونه که هویدا انجام داد و گویا مدعی شد من قیمت ارز را هفت تومان ثابت نگه داشتم. انقلاب شد

محمد فاضلی استاد دانشگاه

امیرعباس هویدا اعدام شد، اما هنوز میراث او بر ذهن سیاستگذار ایرانی سنگینی می‌کند: تثبیت نرخ ارز همان‌گونه که هویدا انجام داد و گویا مدعی شد من قیمت ارز را هفت تومان ثابت نگه داشتم. انقلاب شد، اما هویدا به شکل تناقض‌آمیزی دوست‌داشتنی و تنفرآمیز باقی مانده است. یعنی چه؟ من از آن دسته هستم که بارها در نقد ارز ۴۲۰۰ تومانی تند و تیز نوشته‌ام، ارزی که به اسم اسحاق جهانگیری مشهور شد و اقتصاددانان استدلال می‌کنند که با آن چند صد هزار میلیارد تومان رانت توزیع و فساد تولید شده است. واقعیت اما این است که در پنج دهه گذشته همیشه ارز به همین شیوه توزیع شده، اما فقط در دو مقطع اسم مشخص داشته است: ارز هفت تومانی هویدا و ارز ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری. عجیب اینکه اولی را شاهکار و دومی را افتضاح اقتصادی تلقی می‌کنند، در حالی که ماهیت هر دو یکی است: توزیع ارز دولتی پایین‌تر از قیمت بازار، سرکوب قیمت ارز و توزیع رانت. دولت‌ها مگر در چهل سال فاصله بین ارز هویدا تا ارز جهانگیری کاری غیر از سرکوب قیمت واقعی ارز به پشتوانه پول نفت انجام داده‌اند؟ کارخانه‌ها، خودروها، موبایل من و شما، لپ‌تاپ و همه وسایل خانگی خارجی خانه ما مردم و مواد اولیه عمده محصولات کارخانجات داخلی مگر با غیر از ارزی که قیمتش به پشتوانه رانت نفت سرکوب شده به دست آمده است؟ کاری که به اسم ارز جهانگیری در دو سال و نیم گذشته انجام شده، سنت پنجاه ساله دولت‌هاست. البته، به علت تورم پایین دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در مقایسه با امروز، میزان توزیع رانت ارز هویدا خیلی کمتر از ارز جهانگیری بوده است. ارز جهانگیری اسم و رسم مشخص پیدا کرد، فاصله قیمتش تا بازار آزاد زیاد شد و خروج ترامپ از برجام آثارش را تشدید کرد؛ رقیب سیاسی هم بر طبل فسادستیزی کوبید و تشت رسوایی از بام افتاد؛ والا دولت‌ها پنجاه سال است همین کار را می‌کنند. برخورد با رانتخواران ضروری است اما سنتی که با اسامی مردم‌پسند مثل تثبیت قیمت ارز، معیشت مردم، کمک به تولید و… از جیب ملت و تمدن ایرانی و به کام گروه‌های خاص دنبال شده است را باید اصلاح کرد. بدبختی وقتی بالای سر مردم و اقتصاد مثل اسب مست شیهه می‌کشد که در سایه پول نفت که به مشام می‌رسد، و در آغوش رانت‌های توزیع شده در دو سال و نیم گذشته؛ دوباره بهانه معیشت مردم عاملی برای اصرار بر کنترل نرخ ارز شده است. اگر با کنترل نرخ ارز معیشت مردم رونق می‌گرفت، الان باید بعد از پنج دهه اعمال این سیاست، سوئیس را پشت سر گذاشته بودیم. لازم است در سالگرد انقلاب، میراث سیاستی امیرعباس به تاریخ سپرده شود، فراموشش کنیم.