سبک های مدیریتی هر یک از کشور ها با توجه به‌ پندار و رفتار و فرهنگ و اقلیم خود دارای محاسن و معایب ویژه خاص خود هستند و صد البته دارای ویژگی های مشترک زیادی نیز می باشند ولیکن هر یک از آنان یک ویژگی بارز نسبت به سایر کشور های دیگر دارد. همانطور که در هر شهر ودیار آن شهر ویژگی خاص خود را دارد مثلا مهمان نوازی، خساست، دلاوری و بی پروایی و قناعت و برد باری ….

مهرداد بیات
درآمد نیوز -به منظور بررسی و شناخت هر چه بهتر سبک های مدیریت آنها را با روش های گوناگونی طبقه بندی نمود ه اند؛ آمرانه، دلسوزانه ، مشارکتی، پدرانه؛ و با ویژگی‌های A,J,z,و ….. حال یکی دیگر از این روش ها و طبقه بندی ها مدیریت بر اساس نام کشورها است؛ مثلا سبک مدیریت امریکایی؛ سبک مدیریت ژاپنی و….


شاید از این نظر و نگاه و زوایه بتوان گفت ما به تعداد کشور ها ی جهان دارای سبک مدیریتی هستیم !!!! البته فقط از نظر نام چون در یک تحقیق علمی باید هر مقوله ای از جنبه های تاریخی، رفتاری، روانشناختی، جامعه شناختی، مردم شناختی، بوم شناختی و……..نهایتا تجزیه و تحلیل ومورد مطالعه دقیق قرار گیرد و پالایش گردد و روائی و اعتبار آن قابل قبول و مورد تایید قرار گیرد و نهایت مجموعه فرهنگ و مقررات کشورها با یکدیگر متفاوت بوده، هرچند این تفاوت ممکن است کم یا بدون معنا باشد!!!

طبیعتا سبک های مدیریتی هر یک از کشور ها با توجه به‌ پندار و رفتار و فرهنگ و اقلیم خود دارای محاسن و معایب ویژه خاص خود هستند و صد البته دارای ویژگی های مشترک زیادی نیز می باشند ولیکن هر یک از آنان یک ویژگی بارز نسبت به سایر کشور های دیگر دارد. همانطور که در هر شهر ودیار آن شهر ویژگی خاص خود را دارد مثلا مهمان نوازی، خساست، دلاوری و بی پروایی و قناعت و برد باری ….

ما در این نوشتار کوتاه به مشخص ترین و بارز ترین ویژگی یک مدیرخوب چیست پرداخته و آن را مورد بر رسی قرار می‌دهیم ؟؟؟؟ ودر شش روش و سبک مدیریتی در کشور های مختلف می پردازیم…
 
  
۱- سبک مدیریت ژاپنی:

توانایی کار گروهی و اعمال مدیریت در محل: ویژگی بارز مدیریتی در سازمان‌های ژاپنی این است که در این کشور از مدیران انتظار می‌رود که توانایی برقراری رابطه عاطفی و صمیمی میان خود و کارمندان در محل کار داشته باشند؛ این ارتباط  به قدری وسیع است که هیچ مدیری در موسسات ژاپنی در یک مجموعه دفتری دورافتاده و پشت درهای بسته مخفی نمی گردد.

بلکه همراه با کارمندان خود در قسمتهای مختلف سازمان به فعالیت می پردازد و از انجام امور و مشکلات و نواقص کار، مستقیما آگاه می گردد وحتی در رستوران شرکت با پرسنل خود غذا را صرف می‌کند. مدیر ژاپنی فر آیند گرا، پرکار، جمع گرا، و با کار گروهی و به صورت تیم ورکینگ کارها را انجام می‌دهند.
 
 ۲- سبک مدیریت آلمانی :
دارا بودن دانش فنی که در مدیریت: جزو مهارتهای پایه است بسیار اهمیت دارد و ویژگی بارز مدیریتی در سازمان‌های آلمانی این است که در این کشور از مدیران انتظار می‌رود دانش فنی بالایی به خصوص در جزئیات نسبت به کارکنان خود داشته باشند.

برای مثال از مدیربخش متالوژی انتظار می‌رود که حتی بیشتر از مهندسان خود، بر مباحث فنی ریخته گری تسلط داشته باشد. این در حالی است که در برخی کشورها، از مدیران انتظار می‌رود که بیشتر مهارت‌های مدیریتی داشته باشند ( انسانی ،ادراکی و حل مساله ) و با حوزه تخصصی خود نیز در حد قابل‌قبول آشنا باشند و باید از سربازی به سرداری رسید و بسیار سخت گیر و کار حرف اول را می‌زند.
 
۳- سبک مدیریت آمریکایی:
توانمندی و کارآئی وهدایت و کنترل: ویژگی بارز مدیریتی در سازمان‌های آمریکایی این است که در این کشور از مدیران انتظار می‌رود که توانایی و مهارت هدایت و کنترل فعالیت های کارمندان را در راستای اهداف پیش بینی شده سازمانی و دستیابی به آن با کمترین هزینه و زمان و بیشترین بهره وری را داشته باشند و از کارمندان با ایجاد عوامل انگیزشی متنوع؛ بالاترین عملکرد و بازدهی را کسب نمایند.

معمولا مدیران آمریکائی با سبک نتیجه گرا ئی، فرد گرا یی و تصمیم گیری فردی و ارتقاُ سریع بیشتر آشنا هستند
 
۴- سبک مدیریت روسی:
توانمندی اعمال فشارو قدرت: ویژگی بارز مدیریتی در سازمان‌های روسیه این است که در این کشور از مدیران انتظار می‌رود که توانایی اعمال قدرت بر روی کارمندان را  در راستای اجرای دستورات سازمانی  داشته باشند و از کارمندان با صدور دستورات مقتضی بالاترین عملکرد و بازدهی را کسب نمایند. و گزارش به مدیر بالاتر و سبک های آمرانه بیشتر در دستور کارشان قرار می گیرد .
 
۵- سبک مدیریت چینی:
Adaptability سازگاری و وفق پذیری با محیط : ویژگی بارز مدیریتی در سازمان های چینی این است که در این کشور از مدیران انتظار می رود که توانایی لازم و سریع را برای سازگاری سازمان و کارکنان آن با محیط و شرایط جدید به منظور حفظ موجودیت و توسعه سازمان داشته باشند مدیریت چینی با الگو برداری سریع از مدل های غربی به روش مهندسی معکوس فاصله خود را با تکنولوژی غرب کاهش می دهد و سلسله مراتب از پایین به بالا و فر آیند گرا و تصمیم گیری جمعی و گروهی از خصوصیات این سبک می باشد .

۶- سبک مدیریت ایرانی:
مطالعات و تحقیقات خاصی برای استخراج سبک مدیریت ایرانی صورت نگرفته است!!! و شاید هافستد در جمع گرایی و فرد گرایی ایرانیان اندکی کار کرده باشد و هرچه بوده روش‌های میدانی و مشاهده و مطالعه موردی از میرزا ملکم خان تا هولستر تلگرافچی زمان قاجار است.

ولیکن بنده براساس تجربیات خود در سازمان های دولتی و خصوصی که با مدیران مختلف با دانش؛ توانایی های متفاوت؛ باورها و……؛ همکاری داشته ام مهمترین ویژگی یک مدیرخوب در سبک مدیریت ایرانی را می توان به موارد زیر اشاره نمود.


الف-  توانایی اعمال منویات مقام بالاتر را با قدرت هر چه تمام تر و در اسرع وقت و به هر روش ممکنه داشته باشند ؛( با رعایت عین مقررات و یا حفظ ظاهر؛ توجیه؛ تفسیر؛ تعمیم و دور زدن مقررات و در صورت لازم تغییر مقررات..)


ب-  با مقام بالا رو راست و کاملا هماهنگ باشد و تمامی اطلاعات لازم را در اختیار وی قرار دهد ولیکن با کارمندان زیر دست خود آمرانه ؛ سرسخت؛ سرکار گذارانه ؛ پیچیده و مبهم رفتار نموده و آنان را در جریان کامل اطلاعات قرار نمیدهد!!!  ( کشتی گیر خوب آنست که یک فن را برای خود نگهدارد) هر کار اشتباهی را با مدیر خود هماهنگ کند و انجام دهد.

ولی اگرکار خوبی را در سازمان با مدیر بالا تر هماهنگ ننماید دچار مشکل می شود .باید تعدادی آدم جور واجور دور و برش باشند یعنی ( غلام و قورچی) مداح ،مجیز گو ، شاعر،کار چاق کن و غیره به عنوان عوامل سازمان غیر رسمی ( باند ) و در مقابل مدیر بالاتر بله قربان گو و مجیز گو و در مقابل زیر دستان رفتار آمرانه و سخت گیرانه، تصمیم گیری فردی و نتیجه گرا و کم تحمل در زمان تهیه گزارش و غیر قابل پیش بینی مثلا صبح ها فرهنگ باستانی رخ می نماید ظهر ها فر هنگ اسلامی و عصرها اسیر فرهنگ صنعتی می شود و در نهایت در یک روز سه نوع رفتار و سه نوع سبک و سیاق دارد.
 

نتیجه :
سبک مدیریت های کشورهای مختلف بر مبنای توسعه فعالیت و تحقق اهداف سازمانی و فرهنگ سازمانی بوده  ولیکن سبک مدیریت ایرانی در جهت بقاء قدرت؛ و ترجیح منافع شخصی بر منافع تیمی و کشوری و استفاده از مزایا ی مادی مربوط و حفظ جایگاه و منزلت اجتماعی مدیریتی است والزاما ارتباط معنا داری با میزان ارزش افزوده ؛ بهبود وضعیت؛ حفظ منافع سازمانی؛ توسعه منافع ملی و تحقق عدالت اجتماعی و ایجاد نظم انضباط ندارد و اگر به صورت  تصادفی این امر حادث شود باید آن را به فال نیک گرفت …. 

 به همین دلیل موسسات آمار گیری دنیا به مانند گالوپ و آسپن به‌هنگام تحقیق و تفحص در بعضا کشورها به دلیل شفاف نبودن اطلاعات و پاسخهای نا صحیح و مصلحتی مردم به سئوالات آنان دچار سر در گمی شده و روائی و اعتبار تحقیقشان را از حیز انتفاع می اندازند .

منبع:کتاب مبانی نوین سازمان و مدیریت