شرطی که ایران گذاشته که آمریکا باید تحریمها را لغو کند و ما راستیآزمایی کنیم و بعد به برجام برگردیم، اولا پذیرش آن برای طرف مقابل کار سادهای نیست از این گذشته نیاز به مذاکره و نشست دارد
بازار ارز تلاطمهای زیادی داشته و دارد و برخی از کارشناسان اقتصادی از روند افزایشی نرخ ارز سخن میگویند و برخی از مسئولان از روند کاهشی، اما در این بازار آن چیزی که مهم است و کف ترازوی سنگینتری در تعیین قیمت ارز قرار دارد عرضه و تقاضاست! بازار آزاد ارز، متاثر از اتفاقات سیاسی و اقتصادی واکنش نشان میدهد و این واکنشها باعث شده تا فرمول تعیین نرخ دلار در کشور دچار نوسان و تنش شود. این موضوع پیشبینیهای کاهش یا افزایش نرخ دلار را بیاثر کرده و بیثباتی در این بازار باعث شده تا بسیاری از فعالیتهای اقتصادی دچار مشکلات اساسی شوند.
کاهش نرخ ارز، وعدهای است که مدیران اقتصادی دولت میدهند، آیا چنین وعدهای با توجه به شرایط حاضر کشور محقق خواهد شد؟
بخشی از این موضوع سیاست روانی است، وقتی فشار سیاسی روانی به سمت حل شدن موضوع رفع تحریمها میرود، رفع تحریمها یعنی آزادی منابع ایران در سایر کشورها و به همین دلیل هم همتی، رئیس کل بانک مرکزی میگوید که احتمالا قیمت دلار به زیر ۲۰ هزار تومان میرسد یا آقای روحانی صحبت از ۱۵ هزار تومان میکند، ولی میدانیم در هفتههای گذشته مقداری روند و شرط و شروط مذاکرات متفاوت شده است و خوشبینیای که وجود داشت، مانند سابق نیست. برخی اعتقاد دارند که شاید به سرعت این اتفاق نیفتد یعنی شرطی که ایران گذاشته که آمریکا باید تحریمها را لغو کند و ما راستیآزمایی کنیم و بعد به برجام برگردیم، اولا پذیرش آن برای طرف مقابل کار سادهای نیست از این گذشته نیاز به مذاکره و نشست دارد و همین باعث شد تا دوباره نرخ دلار افزایش پیدا کند و آنهایی که در بازار فروشنده بودند حاضر نباشند دلار خود را با قیمت سابق بفروشند، احتمالا خریدار هم احساس نگرانی میکند که نکند دوباره همه این خوشبینیها جای خود را به بدبینی بدهد و دلار به ۳۰ هزار تومان برگردد و به همین دلیل وارد بازار میشود و خرید میکند. این موارد دست به دست هم میدهد و قیمت دلار را بالا میبرد، دلار تا ۲۲ هزار تومان هم کاهش پیدا کرد و خیلی فاصلهای تا ۲۰ هزار تومانی که پیشبینی شده بود، نداشت. بهنظر میرسد عمدتا مسائل سیاسی و روانی و ارز فردایی است که روی بازار اثر میگذارد.
برخی معتقدند بانک مرکزی میتواند این بازار را با سیاستهایی که دارد کنترل کند ولی بحث منافع ریالی اختلاف قیمت ارز برای دولت است که میتواند با آن بدهی خود را تسویه کند، میتوان این دیدگاه را تایید کرد؟
دولت ارز زیادی ندارد! کل درآمد فروش نفت دولت در مدت گذشته از سال جاری حدود هشت میلیارد دلار بوده است که بخش عمده آن را هم در قالب ارز ۴۲۰۰ تومانی هزینه کرده است، دولت منافعی از فروش ارز آزاد ندارد که بگوییم دولت میخواهد دلار گران شود، ولی بالاخره شرکتها و هلدینگها و صادرکنندهها خیلی مایل نیستند که دلار کاهش پیدا کند، قاعدتا نهادهایی هستند که قدرتشان کمتر از قدرت دولت در بازار نیست و میتوانند در مشخص شدن نرخ دلار تعیینکننده باشند. سیاستهای بانک مرکزی دخالت در بازار نیست، یا ارز ندارد یا سیاست آن این نیست که ارز در بازار تزریق کند که قاعدتا نمیتواند خیلی تاثیرگذار باشد و این وضعیت نشان داده سیاستها و گفتههای آقای همتی شاید اوایل در بین مردم و بازار اثر داشت ولی الان مردم خیلی به حرف و هشدارهای بانک مرکزی و ایشان توجه نمیکنند.
میتوان گفت که بازار در حال حاضر قیمت ارز را تعیین میکند تا سیاستهای بانک مرکزی؟
بهنظرم در مجموعهای از وضعیت کلی اقتصادی کشور، جو سیاسی روانی و بازیگرهای صحنه ارزی تعیینکننده هستند و دولت خیلی در این باره سهمی ندارد.
بارها و بارها در مورد تک نرخی شدن ارز صحبت شده ولی همچنان چند نرخی بودن را میبینیم، در بودجه سال آینده هم این وضعیت دیده میشود. چند نرخی بودن ارز در بازار چقدر تاثیر دارد؟
تغییر سیاست چیزی نیست که بتوان یکشبه انجام داد، کشتی هم که میخواهد تغییر مسیر بدهد معمولا سعی میکند دور بگیرد و با زاویه کم برگردد، اینگونه نیست که در اقتصاد بتوان یک شبه تغییر مسیر داد. اقتصاد صرفا از سال ۷۹ آن هم به مدت دو سال ارز تک نرخی داشته و بعد به سمت ارز دو نرخی رفته است و اقتصاد هم به این رویه عادت کرده است. الان امکان اینکه اقتصاد یکباره بخواهد تغییر مسیر بدهد وجود ندارد چراکه وابسته به این مسیر است، باید شکاف را به تدریج کم کرد به این دلیل که نمیتوان یکدفعه از ارز ۴۲۰۰ تومانی به ۲۳ هزار تومان برسیم، قطعا نگاه دولت این بود که سال آینده ارز را به ۱۱۵۰۰ تومان برساند و از آن طرف دلار آزاد را به ۱۶ تا ۱۷ هزار تومان برساند، این فاصله خیلی زیادی نیست که نتوان تحمل کرد. نگاه مجلس این است که یکباره به سمت دلار ۱۷۵۰۰ تومانی برویم و درست هم میگویند که ارز ۴۲۰۰ تومانی تاثیر زیادی در اقتصاد کشور نداشته است ولی این هم خیلی کارشناسی نیست، چراکه نمیتوان پیشبینی کرد که چه اتفاقی میافتد! ارز ۴۲۰۰ تومانی باعث شد مرغ هشت هزار تومانی و تخممرغ ۱۲ هزار تومانی داشته باشیم، ضمن اینکه در قیمت دارو، خوراک دام، مواد پروتئینی، مواد اولیه صنایع و کارخانهها هم موثر بوده است. نمیتوان چون دلار ۴۲۰۰ تومانی آن طور که ما فکر میکنیم، تاثیر نداشته که داشته است آن را ناکارآمد بدانیم. اینکه یک باره به این دلیل که بر بخشی از ارزش ۴۲۰۰ تومانی آنگونه لازم بوده نظارت و مدیریت نشده کل سیاست ارز ترجیحی، سیاست غلطی است و ما یک شب همه سیاستها را تغییر میدهیم که تنها آثار آن بر گمرک، میتواند عوارض گمرکی را چندین برابر کند و از آن طرف مواداولیه وارداتی را گران کند که همه اینها میتواند در بازار اثر بگذارد.
Saturday, 20 April , 2024