وقتی اشخاصی که مسئولیت بازارسهام را در اختیار دارند، مصاحبههای نامناسبی میکنند، چنین وضعیتی اتفاق میافتد. همانطور که من در گذشته هم بارها عنوان کردهام، تا وقتی که واقعیتهای اقتصاد ما اصلاح نشود
علیرضا عسگری مارانی تحلیلگر بازار سهام
وقتی اشخاصی که مسئولیت بازارسهام را در اختیار دارند، مصاحبههای نامناسبی میکنند، چنین وضعیتی اتفاق میافتد. همانطور که من در گذشته هم بارها عنوان کردهام، تا وقتی که واقعیتهای اقتصاد ما اصلاح نشود، نمیتوان انتظار بهبود وضعیت را داشت. در این خصوص ابتدا لازم است درباره ماهیت دارایی مالی صحبت کنیم، به معنای اینکه ما یکسری منابع مالی را در اختیار مدیران قرار میدهیم که آنها را بر اساس حاکمیت شرکتی که اکنون در بازارسرمایه اجباری شده، به نحو مطلوب اداره کنند. این در حالی است که نکته مذکور بسیار ساده است و در عین حال مدیران فعلی شرکتهای بزرگ همچون، فولاد، ملی مس و ایرانخودرو، منصوب دولت هستند. از سوی دیگر خیلی از مسئولانی که این مدیران را منصوب میکنند و راهکارهای غلط اقتصادی مانند قیمتگذاری را دنبال کردهاند، سیاستهای اشتباهی را پی گرفتهاند و نمیتوانند داراییها را محاسبه کنند. اینکه ما اعلام کنیم مسئولیت افت بازار و شاخص کل را نمیپذیریم، به هیچ عنوان قابل قبول نیست. گرچه ما از اول تاکید کردیم بورس باید نهادی مستقل باشد، اما مسئولیت بنگاهها هم در اختیار مردم نیست و قیمتگذاری کالا و خدمات نیز عامل تاثیرگذار منفی دیگری بر روند بازار است. چرا فکر میکنیم با این اتفاقات روند بازارسرمایه باید بهتر از این باشد؟! سیستم بازارگردانی هم نقصهای بسیاری دارد، کما اینکه بارها دیدیم برخی از آنها در ساعات آغازین معاملات با قیمتها پایین میخرند و اواسط معاملات با درصدهای کم مثبت میفروشند. این در حالی است که ما به دفعات نکاتی را متذکر شدیم و هیچ تاثیری نداشت. زمانی که گوش شنوایی نباشد نتیجه همان میشود که امروز شاهد آن هستیم. شش ماه است که میبینیم اعلام میشود قیمت خودرو به حاشیه بازار میرود و هرگز چنین اتفاقی نیفتاد. در حال حاضر هر فردی میداند تورم داخل جامعه چقدر است و به عنوان مثال در محصولی مثل سیمان با این حجم تورم، زمانی که اجازه افزایش قیمت نمیدهند، مسلم است که سهام آنها هم افت میکنند. از طرف دیگر زمانیکه شرکتهای سرمایهگذاری به ۵۰ درصد NAV میرسند، به معنای آن است که اعتماد به بازار سرمایه از بین رفته است. در عین حال ما دو نوع ریسک در معاملات داریم (سیستماتیک و غیرسیستماتیک) که اکنون ریسک غیرسیستماتیک بلای جان بازارسهام شده است و این هیچ معنایی جر سوءمدیریت در بنگاههای بورسی ندارد. یعنی هر بخشی را میبینیم، دارای نقصهای فراوانی است و دل آنها به حال سهامداران نمیسوزد و در حالیکه اکنون صدای سهامداران خرد هم به جایی نمیرسد. زمانیکه به بهانههای مختلف مجمع نداریم و مدیران توسط سهامداران انتخاب نمیشوند، شرایط از این بهتر نمیشود. به واقع نمیتوان مردم را مقصر این وضع دانست و مسئولات با تبلیغات گسترده خواهان ورود آنها به بورس شدند، این در حالی است که بنگاهها و سهام بازار فرقی نکردند و در این میان به یکباره اجرای شیوهنامهها و دستورالعملهای عجیب بر روند بازارسرمایه اثر میگذارد.
Sunday, 5 May , 2024