سطح اعتماد اجتماعی در کشور ما در سطح بسیار نازل بوده، شکاف دولت ـ ملت در حال گسترش است. در این یادداشت از چهار زاویه به دلایل این رخداد پرداخته می شود. 

درآمد نیوز – محمدرضا یوسفی/اقتصاددان / به نظر می رسد سطح اعتماد اجتماعی در کشور ما در سطح بسیار نازل بوده، شکاف دولت ـ ملت در حال گسترش است. در این یادداشت از چهار زاویه به دلایل این رخداد پرداخته می شود. 

از مقامات می شنویم که گرچه مشکلاتی نیز وجود دارد اما ایران در حال پیشرفت است. آنان معمولا برای اثبات ادعای خود و موفقیت دولت به معیارها و شاخص هایی مانند تحرک و سفرهای متعدد، میزان ساعات زیاد حضور در محل کار، ساده زیستی برخی مقامات، راه اندازی برخی کارخانجات، ایجاد نمایشگاه های توانمندی، تعداد مقالات ISI، قرار گرفتن مواردی نظیر نانو و زیست فناوری در رده کشورهای برتر دنیا، پیشرفت در عرصه سلامت، هوافضا، هسته ای، دفاعی، زیرساخت ها، مراکز بهداشتی و درمانی، پالایشگاه ها استناد می کنند.

این در حالی است که مردم اثری از شاخص های یادشده در زندگی خود نه تنها احساس نمی کنند، بلکه با معیارهایی مانند تورم، نرخ ارز، بیکاری، آسیب های اجتماعی و … احساس بدتر شدن اوضاع را دارند. متخصصان نیز مشکلات زیادی مانند بحران آب، خشکسالی، صندوق های بازنشستگی، ناترازی بانکها، رشد نقدینگی، تورم، بودجه، فساد سیستماتیک و…. را ذکر کرده که برخی از آنان به مراحل بحرانی رسیده اند. این معضلات به تحلیل علمی نیاز دارند تا بتوان برای حل آنها اندیشه کرد. آنان توقع دارند تا مسئولان، تحلیلی علمی، شفاف و رسمی از این موضوعات داشته و یا از ظرفیت علمی کشور در این راستا استفاده شود.

مردم وقتی می شنوند که در اواخر اسفند سال ۱۴۰۰، دستور رفع فقر مطلق تا پایان سال داده می شود و یا وعده قطعی آقای رئیسی را می شنوند که آینده را برای اقتصاد، سفرۀ مردم و معیشت بسیار روشن می بینم.از خود می پرسند بر اساس کدام عملکرد و چه شاخص هایی چنین ادعای قاطعی شده است. معیارهای ارزیابی عملکرد، کارآمدی است. زمانی دنگ شیائو پینگ گفته بود مهم نیست که گربه سفید باشد یا سیاه، مهم این است که موش بگبرد. بنابراین از نظر مردم، کارایی حاکمیت در ایجاد رفاه، امنیت، تضمین حقوق مردم اهمیت دارد و برای ارزیابی وضعیت این متغیرها، شاخص های علمی وجود دارد.

در حوزه روابط بین الملل، روابط معدود به تعدادی از کشورها شده است و موازنه مثبتی دیده نمی شود. مقامات این امر را به استکبار جهانی و فشار امریکا به دیگر کشورها در جهت کاهش روابط با ایران بیان می کنند. این تلقی به نحوی ساده نگری به روابط بین الملل بوده، از دیپلماسی منفعل کشور حکایت می کند. آنان این انزوا را محصول استکبار ستیزی دانسته و مایه افتخار و در راستای منافع ملی می دانند. این در حالی است که تمامی کشورهای جهان تاثیر قدرت امریکا بر نظم جهانی را می دانند و با همین فرض، چگونگی تامین منافع ملی خویش، پیگیری آرمانها، رفاه و امنیت ملی خویش را تعریف می کنند. یک نمونه بارز آن چین است که با وجود تخاصم دیرینه و رقابت تنگاتنگ، با امریکا تعامل همراه با رقابت داشته و با همین سیاست توانست از یکی از فقیرترین کشورهای دنیا به قدرت دوم اقتصادی جهان تبدیل شود. روابط تجاری گسترده چین موجب شده است تا هیچ کشوری نتواند چین را تحریم کند. اما ایران با سهم ۲۴ صدم درصد به راحتی تحریم می شود و جهان احساس زیان نمی کند.

به نظر می رسد نه تنها معیارهای سنجش متفاوت است بلکه حتی مفاهیم نیز در نزد حاکمیت و مردم با یکدیگر تفاوت می کنند. یکی از آنان مفهوم پیشرفت است. آقای رئیسی، پیشرفت های به دست آمده در دولت سیزدهم را از علل اعتراضات اخیر بیان کرده که دشمن برای متوقف کردن قطار پیشرفت طراحی کرد. اما برای مردمی که نرخ تورم ۴۶٫۵ درصد، رشد بیش از ۹۲ درصدی  نرخ ارز ، بالا بودن نرخ بیکاری، رشد پایین اقتصادی و انزوای بین المللی را تجربه می کنند،  درکی از این پیشرفت وجود ندارد. از منظر کارشناسان نیز بدون انجام اصلاحات در زیرساختهای اجتماعی، سیاسی و یا تکنولوژیکی و بهبود متغیرهای اقتصادی اجتماعی نمی توان دم از پیشرفت زد.  

 علاوه بر تفاوت در مفاهیم و معیارها، تفاوت در دغدغه ها نیز مطرح است. دغدغه دولت و مجلس بیشتر اموری مانند حجاب، جرم انگاری اظهارنظرها، محدود کردن فضای مجازی و… است در حالیکه دغدغه مردم ثبات اقتصادی، بهبود وضعیت معیشتی و رعایت حقوق شهروندی است.

نتیجۀ تفاوت در مفاهیم، شاخص ها، دغدغه ها و نظام مسائل موجب شده است فاصله مردم از دولت بیشتر از گذشته شود. در شرایطی که از پیشرفت دو برداشت وجود دارد. شاخص های ارزیابی متفاوت است. دغدغه ها دو چیز کاملا جداست. مقامات به مونولوگ روی آورده، گفتگویی میان حاکمیت  از یک سو و جامعه علمی و مردم از سوی دیگر شکل نمی گیرد در نتیجه اقناعی صورت نمی گیرد. و چون مردم خود را فاقد نمایندگانی در درون حاکمیت می دانند، شکافها گسترده شده، بستر برای ناهنجاری اجتماعی و سیاسی فراهم می گردد.