مدت ها است که در اقتصاد ایران چرخ فعالیت ها بر مدار فعالیت های نامولد می چرخد و دولت های ایران مشوق این گونه فعالیت ها شده اند» و با این استدلال آن را “چرخه شوم” نامیده ام. اما علت چیست و چرا این چرخه شوم ایجاد شده است؟

درآمد نیوز / دکتر علی حسین صمدی/استاد تمام بخش اقتصاد دانشگاه شیراز/ مدت ها است که در اقتصاد ایران چرخ فعالیت ها بر مدار فعالیت های نامولد می چرخد و دولت های ایران مشوق این گونه فعالیت ها شده اند» و با این استدلال آن را “چرخه شوم” نامیده ام. اما علت چیست و چرا این چرخه شوم ایجاد شده است؟

با یک مثال ساده بحث را دنبال می کنم.

بازی فوتبال را درنظر بگیرید. برای یک بازی خوب (نتیجه برد برای باشگاه- عملکرد مفید و موثر و مولد اقتصادی)، به:

– زمین چمن و استادیوم ورزشی مناسب (ساختار نهادی تولید محورProducer-friendly )،

– بازیکنان حرفه ای و آموزش دیده (فعالین اقتصادی مولد و قوه مجریه کارا)،

– همکاری مناسب بین اعضای تیم به هنگام بازی و تمرینات ورزشی (سرمایه اجتماعی  Social capitalقوی)،

– قوانین خوب (قوه مقننه)

– اجرای دقیق قوانین بازی توسط داوران (حاکمیت قانونRule of Law)،

– نظارت دقیق و بی طرفانه بر روند بازی ها توسط فدراسیون فوتبال و … (نهادهای نظارتی)،

– قضاوت درست در صورت بروز تخلفات ورزشی و غیر ورزشی (نهادهای حقوقی و قضایی- قوه قضاییه)

نیاز داریم.

چرخه شوم فعالیت های نامولد، دولت های نامولد

این تحلیل با این پیش فرض صورت گرفته است که در چارچوب قوانین فیفا (نهادها و سازمان های بین المللی)، بازی ها را دنبال می کنیم.

در این نوشتار تنها به تشریح مورد اول می پردازم.

در هر اقتصادی، هم فعالیت های مولد (مانند تولید) وجود دارد و هم نامولد (مانند رانت جویی و…). از سوی دیگر، ساختار نهادی (Institutional structure) کشورها (زمین بازی چمن) بر دو گونه است: تولید محور  (Producer-friendly) و رانت محور ( Rent-seeker friendly). در صورت غلبه فعالیت های مولد بر نامولد، ساختار تولید محور، و در غیر این صورت، ساختار رانت محور را خواهیم داشت.

«ساختار نهادی اقتصاد ایران سال ها است که رانت محور شده است. دلیل این امر نیز بازدهی زیاد فعالیت های نامولد است.» رواج فعالیت های دلالی، خرید و فروش زمین، ارز، طلا، و ماشین مثال هایی از برخی فعالیت های نامولدی است که در کوتاه مدت، شاید باعث حفظ ارزش پول فرد شود، اما در درازمدت قطعا کاهنده ارزش آن خواهد بود.

مروری سریع بر وقایع اقتصادی سه دهه اخیر اقتصاد ایران نشان می دهد که فعالیت های نامولد، روز به روز در حال گسترش است. برج سازی توسط برخی پزشکان و استادان دانشگاهها، خرید و فروش زمین و ماشین توسط برخی کارخانه داران و برخی فعالین اقتصادی… مثال های اندکی از جذابیت فعالیت های نامولد در ایران و غلبه فعالیت های نامولد بر مولد است.

مساله زمانی بغرنج می شود که دولت ها، بدون توجه به این ساختار نهادی اقتصاد ایران، سیاست هایی را اتخاذ کرده اند که ماحصل آن تنها “تغییر شکل و نوع فعالیت نا مولد” و نه “تشویق فعالیت های مولد” بوده است. پیام این حرف یک چیز است: “حفظ ارزش پول و داراییها”. اما سیاستهای اتخاذ شده، ناکارا بوده و بیشتر بر رونق فعالیت های نامولد دامن زده است، تا فعالیت های مولد. برای مثال، سیاست هایی چون مسکن مهر، سهام عدالت، تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی، تشویق مردم به فعالیت در بازار بورس، هر چند با نیت خیر سیاست گذار بوده است، اما در عمل نتیجه یکسانی داشته است:

«کاهش ارزش پول، برهم خوردن تعادل در: اقتصاد کلان، بازارهای مسکن، ارز ، بورس اوراق بهادار و ..».

 تشویق مردم به سرمایه گذاری در بازار بورس اوراق بهادار سیاست بسیار پسندیده ای است، اما در کدام کشور دنیا، مردم برای حفظ ارزش دارایی های خود به بازارهای مالی به ویژه بازار سهام توجه بیشتری کرده اند؟ در حال حاضر، بیش از ۶۰ درصد مردم ایران (بیش از ۵۰ میلیون نفر) در بازار بورس اوراق بهادار تهران فعال هستند.

دخالت نابجای دولت ها در یک بازار، بدون توجه به ساختار نهادی کشور، حاصلی جز برهم زدن آن بازار و کوچ مردم از آن بازار به بازار دیگری نخواهد داشت. امروز بازار بورس توی بورس هست فردا بازار مسکن، پس فردا بازار ارز و طلا و داستان همیشه ادامه خواهد داشت.

این جاست که چرخه شومی شکل می گیرد که سیاست های دولت باعث تشویق فعالیت های نامولد شده و گسترش این فعالیت ها، دولت را مجبور به تشویق این فعالیت ها می کند.

نکته آخر و پیشنهاد

تا بازدهی فعالیت های نامولد (توزیع کننده ثروت و گاهی از بین برنده آن) در اقتصاد ایران کاهش نیابد، فعالیت های مولد (تولید کننده ثروت) تقویت نشده و هر گونه تزریق پول در حال حاضر به بازار بورس اوراق بهادار، از دست دادن منابع را در پی خواهد داشت. برای تقویت این فعالیتها، لازم است شیوه حکمرانی دولت ها تغییر داده شود.

  • نویسنده : محمد آقاگلی