مدیران امروز هم تفاوتی ایجاد نکرده و با بخشنامه‌ها و مقررات یک روزه نظم سیستم اقتصادی را از بین برده و باعث شده‌اند که فعالان اقتصادی برای ادامه راه دلسرد شوند!

مشکلات اقتصادی کشور در سطوح مختلف قابل لمس است و بخش عمده‌ای از آن به دلیل سوءمدیریت‌ها و تصمیمات نادرستی است که در سال‌های گذشته گرفته شده و امروز آثار خود را نشان می‌دهد. البته مدیران امروز هم تفاوتی ایجاد نکرده و با بخشنامه‌ها و مقررات یک روزه نظم سیستم اقتصادی را از بین برده و باعث شده‌اند که فعالان اقتصادی برای ادامه راه دلسرد شوند!

چه عواملی در اقتصاد ایران وجود دارد که باعث شده تراز تجاری کشور منفی و میزان صادرات در آذر ماه ۲۰ درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش پیدا کند؟

اولین موضوع این است که سهم ما در بازارهای جهانی خیلی کم شده است و عمده صادرات ما به کشورهای همسایه انجام ‌می‌شود و در خاورمیانه سهم بیشتری نسبت به سایر کشورهای جهان داریم.

از این گذشته، کرونا مراودات اقتصادی را سخت کرد چراکه با شیوع کرونا برخی از کسب‌وکارهایی که از کشور ما مواد اولیه می‌بردند، با کاهش تولید مواجه شدند و به همین دلیل صادرات مواد اولیه خیلی کم شد.

آنهایی هم که محصول نهایی می‌بردند باز به دلیل کرونا گاهی اوقات مغازه‌هایشان بسته می‌شده و گاهی خود آن کشورها در حالت‌ قرنطینه‌ای بودند، برای همین مراودات تجاری تحت تاثیر قرار گرفت،‌ اما شرایط سیاسی هم بی‌تاثیر نبوده و گاهی در کشورهایی که سهم خوبی در بازارهای آنها مانند عراق داشتیم، هر از گاهی مرزهایش را به روی صادرکنندگان ما می‌بستند.

موضوع موثر دیگر فضای داخلی کشور ازجمله اقدامات بانک مرکزی و فشار‌هایی است که به صادرکنندگان وارد شده. در سال گذشته صادرکنندگان در شرایطی قرار گرفتند که خیلی از آنها در ماه‌های خاصی صادرات خود را متوقف کردند چون نمی‌دانستند سرنوشت آنها چه می‌شود یا اصلا چه اتفاقی برایشان خواهد افتد.

فشارهای روانی‌ای که از طرف جامعه هم به صادرکنندگان وارد می‌شود واقعا آنها را دلسرد کرده است و تعداد زیادی از صادرکنندگان را می‌شناسم که در ماه‌های اخیر گفتند که بهتر است ادامه ندهیم! به این دلیل که هر روز یک بخشنامه جدید صادر می‌شود و نمی‌دانند که سرنوشت‌شان به چه سمتی خواهد رفت!

برخی از شفاف‌سازی در حوزه صادراتی حرف می‌زنند، آیا این روش کار باعث شفاف‌سازی می‌شود؟

من مخالف شفاف‌سازی نیستم یعنی اعتقاد دارم که فضای اقتصادی باید شفاف شود، اما اینکه چشم‌انداز و مسیر مشخص نباشد و فی‌البداهه تصمیم‌گیری شود یعنی فعال اقتصادی نداند که فردا چه خواهد شد یا چه بخشنامه جدیدی قرار است صادر شود، اینها باعث می‌شود که فعالان اقتصادی سردرگم شوند، بنابراین سعی می‌کنند با احتیاط حرکت کنند تا سرمایه‌شان به خطر نیفتد. اساسا سرمایه ترسو است و هر جا که به آن فشار وارد شود، فرار خواهد کرد. در بحث صادرات هم همین‌طور است،‌ یعنی آن قدر فشار به صادرکنندگان و بازرگانان در کنار مصاحبه‌ دولتی‌ها علیه فعال اقتصادی، بازرگان، تاجر و صادرکننده زیاد شد که باعث شد تا صادرکنندگان به‌خصوص صادرکنندگان خرد دلسرد شوند.

آیا ایران در موضوع برندسازی و مارکتینگ تجاری اقدام موثری داشته است؟

ما با برندهای بسیار زیادی وارد بازارهای هدف می‌شویم ولی نمی‌توانیم مدت زیادی در این بازارها دوام بیاوریم. به‌عنوان مثال دلیل اینکه کشوری مانند ترکیه توانسته خیلی راحت بازار کشورهای اطراف خلیج فارس را در اختیار بگیرد این است که فقط با چهار یا پنج برند خاص به‌ویژه در حوزه مواد غذایی وارد آنها می‌شوند، ولی در کشورشان تعداد بسیار زیادی تولیدکننده برای همین چند برند که دولت ترکیه از آنها با پرداخت هزینه‌های حمل و نقل یا سایر کمک‌ها‌ حمایت می‌کند؛ کار می‌کنند تا آنها بتوانند در بازارها بمانند. در ایران از سمت دولت هیچ حمایتی از تولیدکننده و صادرکننده صورت نمی‌گیرد،

یعنی همان جایزه صادراتی هم که قبلا داده می‌شد الان بی‌تاثیر است. بنابراین صادرکننده تنها خودش باید به جنگ محصولاتی برود که دولت‌ها پشت آن وجود دارند و این یعنی یک واحد اقتصادی خودش هم باید تولیدکننده و صادرکننده باشد و هم به بازارهای صادراتی فکر کند!

وضعیت در بخش لجستیک چگونه است؟

ما به‌شدت در حوزه لجستیک ضعیف هستیم و ناوگان حمل و نقل و سیستم‌های مدیریتی ما نیاز به به‌روزرسانی دارند. منتهی با توجه به افزایش نرخ ارز قیمت تمام‌شده برای حمل و نقل در کشور ما خیلی بالا رفته، با توجه به اینکه قطعات این ماشین‌آلات گران شده، بهای لاستیک خیلی خیلی گران شده است و چون خودروها را اصلاح نمی‌کنند پس از مدتی توان ادامه کار را از دست می‌دهند. در مرزهای هوایی استان‌هایی مانند فارس که می‌توانند کار صادراتی انجام بدهند، کارگاه هوایی نداریم و این خودش یک معضل بزرگ است.

مسیرهای دریایی هم که مشکلات خاص خودشان را دارند! تناقضاتی که در موازی‌کاری‌های دستگاه اجرایی وجود دارد هم یکی از دلایل کاهش صادرات است.

به‌طور مثال تولیدکنندگان سیمان در جنوب کشور برای صادرات محصولات خود چند ماهی است که دچار یک مشکل بزرگ هستند و آن هم این است که آنها از یکی از اسکله‌های عسلویه متعلق به وزارت نفت صادرات می‌کردند تا اینکه دستور آمد بخش خصوصی اجازه استفاده از آن را ندارد. این تولیدکننده‌ها زیر ۳۰ درصد ظرفیت کار کردند و حالا محصولات برخی از آنها در معرض نابودی قرار دارد.

رایزنی‌های زیادی از طریق شوراهای گفت‌وگو انجام دادیم ولی هنوز نتوانسته‌ایم با وزارت نفت به نتیجه برسیم که بالاخره این هم محصول کشور است و نمی‌تواند از هر اسکله‌ای صادر شود! مذاکرات بین گمرک و وزارت نفت و همه تلاش‌هایی که استانداران استان‌های جنوبی انجام داده‌اند، تا این لحظه به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است.

این بسیار ناراحت‌کننده است که این جزایر پراکنده نمی‌توانند به یکدیگر کمک کنند. به صورت کلی فکر می‌کنم نه فقط در بحث صادرات بلکه در کل فضای اقتصادی ما یک ازهم‌گسیختگی مدیریتی وجود دارد. مشکل ما، مشکل مدیریتی در سطح کلان است و اینکه هر وزارتخانه‌ای فکر می‌کند که باید قوانین و مقررات خود را تصویب و جاری کند و کاری به وزارتخانه دیگر ندارد! مجلس هم کار خاصی نکرده است؛ به‌ویژه مجلس جدید که ما انتظار داشتیم به مسائل اقتصادی بپردازد تا این لحظه هیچ قانونی که در جهت حمایت از فعالان اقتصادی باشد،‌ مصوب نکرده است.