احمد پورفلاح مشاور عالی اتاق بازرگانی ایران با تولید بود که زندگی شکل گرفت و حیات آغاز شد. با تولید بود که از سنگ هواپیما و فضاپیما ساخته شد. با تولید بود که از گیاه دارو ساخته شد و جان انسانها را نجات داد. با تولید بود که تکنولوژی بهوجود آمد و امکان اسکان، تغذیه […]
احمد پورفلاح مشاور عالی اتاق بازرگانی ایران
با تولید بود که زندگی شکل گرفت و حیات آغاز شد. با تولید بود که از سنگ هواپیما و فضاپیما ساخته شد. با تولید بود که از گیاه دارو ساخته شد و جان انسانها را نجات داد.
با تولید بود که تکنولوژی بهوجود آمد و امکان اسکان، تغذیه و پوشاک میلیاردها انسان در این کره خاکی فراهم شد. ما انسانها قدر داشتههای خود را نمیدانیم و به ریشه پدیدهها فکر نمیکنیم.
در دنیای پیچیده امروز تصور تداوم زندگی بدون اتکاء به تولید یک خیال خام است. پس چرا جامعه کمتر قدردان تولیدکنندگان و صنعتگران است. دیده میشود که ما از ورزشکاران، هنرپیشگان، خوانندگان، نوازندگان و … بت میسازیم ولی هرگز قدردان رهروان راه سخت و پرپیچ و خم تولید نبوده و نیستیم و بعضا با واژههای دلآزار، دل آنان را بهدرد میآوریم. آیا انسانهایی که عمر و سرمایه خود را به طبق اخلاص گذاشته و اندیشه اشتغال و کارآفرینی، بالابردن تولید ناخالص ملی، توسعه و سرافرازی کشور و رفاه مردم سرزمین خود و همه جهانیان را در سر میپرورانند شایسته این ارجگذاریها نیستند؟ نگاهی به سلبریتیها در فضای مجازی لبریز شده بیندازید. آیا یک صنعتگر در آن میبینید؟ نام انگشت شماری را پس از مرگشان در رسانهها و فضای مجازی میبینید و میشنوید. آیا این برخوردها و این نگرشها و بینشها منصفانه است؟ باور کنید که تولیدکنندگان که دل در گروی راحتی هممیهنان و اشتغال جوانان دارند چشم داشتی به تجلیل و بزرگداشت ندارند ولی حداقل انتظار آنان بالا بردن آگاهی جامعه در زمینه مسئولیت و نقشی که آنان دارند، است. به نظر من که نزدیک به نیم قرن از عمر خود را در خدمت تولید بودهام، گناه این عدم آگاهی متوجه آحاد جامعه نیست. این دولتها هستند که باید با در اختیار داشتن وسایل ارتباط جمعی در جهت شناخت کارآفرینان و تولیدگرایان فضاسازی و اطلاعرسانی کنند. قدری چشمانمان را ببندیم بهویژه آنهایی که موی خاکستری و سفید در سرشان دارند، روزهای سیاه جنگ تحمیلی هشت ساله را مجسم و مرور کنید. برای خرید یک شیشه شیر یا روغن باید سبد خود را از ساعت سه و چهار صبح در صف سحرخیزان میگذاشتیم تا بقال محله دلش به رحم بیاید و ساعت نه صبح با منت و همراه کردن شیشه ترشیهای اجباری شیشه شیری را با بنده نوازی کف دست ما بگذارد. دختر و پسری که قصد ازدواج داشتند نوبت تحویل یخچال و اجاق گازشان زمانی میرسید که بچهشان عازم مهد کودک میشد. در آن زمان ظاهرا ما با یک کشور در جنگ بودیم (مگر اینکه در سطح بینالملل حامیان دیگری نیز این کشور حتما هم داشت) ولی شرایط امروز را ببینیم که به همت تولیدکنندگان در شرایطی که عملا در محاصره جهانی به سر میبریم و در یک جزیره بسته روزگار میگذرانیم نیاز مصرفی جامعه در حد مطلوب عرضه میشود. بیتردید تولیدکنندگان و صنعتگران مقصر قیمتهای بالا نیستند و مشکل آن را باید در جای دیگری جستوجو کرد. در این روزگار سیاه، ویروسکرونا هم در کمین همه انسانها نشسته است. همه چشم به راه تولید واکسن هستیم یعنی باز هم از تولیدکننده (اعم از فکر و تکنولوژی) انتظار داریم که جان ما و میلیاردها انسان دیگر را نجات دهند. پس بیاییم به باور و برخوردهایمان جهت دیگری بدهیم و تا دیر نشده عزت و اهمیت را به تولیدکنندگان برگردانیم و قدردان تلاشهایشان باشیم. مطمئن باشید اغلب راهروان راههای پرسنگلاخ تولید و ساختوساز هدفشان سرمایهاندوزی نیست و اگر ثروتآفرینی را هدف خود قرار دادهاند فیالنفسه در جهت ارتقای سطح اشتغال و راحتی انسان است.
Friday, 26 April , 2024