مبارزه با کار کودکان و تضمین سلامت جسم و روان این کودکان که در خیابان ها و کارگاه های غیرمجاز در حال مرگ است، در واقع تضمین سلامت آینده یک جامعه است که از عهده یک سازمان برنمی آید.

به گزارش  درآمد نیوز و به نقل از مهر، امروز روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. در کشور ما و خصوصاً در پایتخت و شهرهای اطراف این مساله کمی پیچیده‌تر است چون علاوه بر کودکان کار ما با پدیده‌هایی چون کودکان زباله گرد و کودکان خیابان نیز رو به رو هستیم.

شاید کمتر روزی باشد که در خیابان‌های پایتخت گشتی بزنیم و سر چهار راه یا در اتوبان‌ها و یا در کنار سطل‌های زباله کودکانی را نبینیم که یا همراه یک فرد بزرگسال یا به صورت جمعی از کودکان یا به تنهایی دنبال راهی برای درآوردن پول نباشند. این تصویر غم انگیز که از پشت شیشه خودروها یا چشم عابران پیاده هر روز قابل مشاهده است، معلول یک فرایندی است که از بیکاری تا ورود غیرقانونی اتباع تا خانواده‌های درگیر اعتیاد و بدسرپرست تا حضور افراد سو استفاده گر از کودکان را در بر می‌گیرد.

آنچه ما در خیابان‌ها به چشم می‌بینیم یک نیمه پنهانی هم دارد؛ کودکانی که درکوره پزخانه ها و در مشاغل سخت کارگاهی و حتی گاه خطرناک مشغول به کار هستند و عدم نظارت جدی بر این مکان‌ها باعث شده روز به روز بر شمار کودکان کار اضافه شود.

یادمان باشد این روز یک روز جهانی است و در تقویم جهانی روز مبارزه با کار کودکان به ثبت رسیده تا آگاهی در مورد به کار گرفتن غیرقانونی کودکان بیشتر شود. سازمان بین‌المللی کار (ILO) اولین بار در سال ۲۰۰۲ این روز را نامگذاری کرد و امسال شعار این روز “اکنون اقدام شود: کار کودکان پایان یابد” انتخاب شده است.

معضل کار کودکان در سراسر جهان ریشه در فقر خانواده‌ها دارد و عواقب خطرناکی برای کودکان از جمله سو استفاده‌های جسمی و جنسی از آنها را در بر دارد که زمینه‌ای برای بزه و اختلالات جدی روانی برای این کودکان در آینده می‌شود؛ آینده این کودکان می‌شود بزرگسالانی که خود معضلات جدید اجتماعی را به همراه می‌آورد بدون آنکه از خود بپرسیم این افراد چه گذشته و کودکی‌ای داشته‌اند. این چرخه مدام در حال تکرار شدن است.

بد نیست بدانیم این پدیده ریشه‌ای بسیار قدیمی در تفکر و نگاه به کودکان دارد. در گذشته تفکری که کودکان را همچون مینیاتور بزرگسالان قرار می‌داد چنان قدرتمند بود که کسی مانند روسو از نظریه پردازان روان شناسی رشد کودک علیه این تفکر مکتب پیش ساخت گرایی را آورد تا به جامعه و خانواده‌ها این هشدار را بدهد که کودکان نیازهایی ویژه سن خود دارند و نباید آنها را بزرگسالانی با جثه کوچک در نظر گرفت. این جنبش توانست تأثیر چشم گیری در بازنگری نگاه به کودکان به همراه داشته باشد اما حالا پس از سالیان و با وجود پیشرفت بشر در همه ابعاد همچنان شاهد هستیم همان تفکر در بخشی از جوامع در حال اجراست و همین مساله مهمترین آفتش این است که کودکان را از دوران کودکی که لازمه رشد سالم هر فردی است باز می‌دارد.

براساس آخرین گزارش سازمان بین المللی کار و یونیسف، تعداد کودکان کار در سراسر جهان به ۱۶۰ میلیون نفر رسیده است و این یک هشدار جدی به جامعه جهانی است.

امروز امین شاهرخی مدیرکل بهزیستی استان تهران در آماری خبر از وجود ۴ هزار کودک کار و زباله گرد فقط در استان تهران داد که ۲ هزار نفر از این کودکان را کودکان کار و ۲ هزار نفر را کودکان زباله گرد تشکیل می‌دهند.

گرچه سازمان بهزیستی طرح شناسایی، جذب و حمایت از کودکان کار و خیابان را در دستور دارد که تا به حال اعلام شده ۹۲۳ کودک در این طرح شناسایی شده‌اند و مهمتر اینکه طرح توانمندسازی خانواده این کودکان به عنوان یک راه حل برای عدم بازگشت کودکان به خیابان در دست اجراست، اما می‌دانیم رسیدگی به چنین مشکلی یک کار فرادستگاهی است

همه معضلات اجتماعی که همراه این پدیده ایجاد می‌شود را بگذاریم کنار همه گیری کرونا و مساله فقر که در جامعه که رو به گسترش است تا این نکته را عمیقاً دریابیم که شاید همین حالا هم برای مداخله در چنین معضل اجتماعی دیر باشد. گرچه سازمان بهزیستی طرح شناسایی، جذب و حمایت از کودکان کار و خیابان را در دستور دارد که تا به حال اعلام شده ۹۲۳ کودک در این طرح شناسایی شده‌اند و مهمتر اینکه طرح توانمندسازی خانواده این کودکان به عنوان یک راه حل برای عدم بازگشت کودکان به خیابان در دست اجراست، اما می‌دانیم رسیدگی به چنین مشکلی یک کار فرادستگاهی است. همینکه اعلام می‌شود بیش از ۷۰۰ نفر از همین کودکان شناسایی شده کودکان اتباع هستند که اکثراً غیرقانونی وارد کشور شده‌اند نشان از اهمیت ورود بخش‌های متعدد برای رسیدگی به این مشکل می‌دهد.

وجود کودک کار و خیابان تنها روی این کودکان و آینده آنها اثر نمی‌گذارد بلکه اثر چنین پدیده‌ای روی روان یک جامعه قابل مشاهده و ردگیری است. توجه جدی به بهره کشی از کودکان و اقدامات ملی کشورها در این حوزه آنقدر اهمیت دارد که در پیمان نامه حقوق کودکان قابل ردگیری است. قرار است تا سال ۲۰۲۵ کار کودکان در دنیا ریشه کن شود اما آیا شواهد کافی برای رسیدن به چنین ایده آلی قابل مشاهده است یا پدیده‌ای چون کرونا حتی روند کاهشی این پدیده را در جهان با یک رشد قابل توجهی رو به رو کرده است؟

سال گذشته محمد شریعتمداری وزیر رفاه در پیامی به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودکان تاکید کرده بود که «امسال نگرانی جدی تری در سطح ملی و بین المللی وجود دارد و آن اینکه به دلیل اثرات مخرب اقتصادی، اجتماعی بیماری عالم گیر کرونا از جمله بروز بحران‌های جدی اقتصادی، تشدید فقر، اختلال در سیستم آموزشی، از بین رفتن مشاغل و گسترش اقتصاد غیر رسمی، پدیده شوم کارکودک تشدید شود.»

به نظر می‌رسد این هشدار حالا دیگر به شکلی عیان‌تر قابل رد گیری است. آمار ترک تحصیل کودکان گرچه به شکل واضحی از سوی آموزش و پرورش ارائه نمی‌شود اما با توجه به بسته شدن درب مدارس و مجازی شدن آموزش‌ها و عدم دسترسی این کودکان به تحصیل قابل پیش بینی است. همانطور که در یک طرح میان سازمانی، دلایل بازماندگی از تحصیل ۱۴۷ هزار کودک در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ اعلام شد که خود آماری در این حوزه به دست می‌دهد که حتماً از آمار واقعی ترک تحصیل کنندگان فاصله دارد.

رئیس سازمان بهزیستی کشور پیش از این در یک نشست خبری درباره کودکان کار گفت: موضوع کودکان کار یک کوه یخ است که ما نوک قله آن را که کودکان کار و خیابان هستند می‌بینیم درحالی که موضوع کودکان کار بسیار گسترده است. برخی از این کودکان کار و خیابان ایرانی نیز دچار فقر فرهنگی و اقتصادی هستند و حتی ممکن است پدر و مادر دارای اعتیاد و یا دچار بیماری صعب‌العلاج باشند. رویکرد ما توانمندسازی خانواده این کودکان است.

به نظر می‌رسد مسئولان علت‌ها و راهکارها را به خوبی می‌دانند اما شاید چالش‌های جدی تری برای مبارزه با کار کودکان، زباله گردی آنها وجود دارد که از عهده یک سازمان برنیاید.

کودکان کار یک شکل مشخصی ندارند. تعدادی از این کودکان تنها ساعاتی از روز خود را برای امرار معاش و یا نبود سرپرست مناسب، در خیابان می‌گذرانند و برخی از کودکان به طور کامل در خیابان‌ها هستند. برخی کودکان در خیابان نیستند اما در کارگاه‌ها زیر بار فشار کار تمام کودکی خود را فراموش می‌کنند. بر این کودکان و آسیب‌های وارد شده به آنها کمترین نظارتی وجود دارد و رها شده ترین کودکان هستند. عموم این کارگاه‌ها مجاز نیستند و برای همین شناسایی این کودکان هم دشوار و شاید غیرقابل احصا باشد.

طی مطالعاتی که سازمان بهزیستی سال گذشته با دانشگاه علوم بهزیستی انجام داد اعلام شد حدوداً ۷۰ هزار کودک خیابانی در کشور داریم که آمار کودکان کار پنهان در این عدد نیامده است.

اینجاست که باید گفت یک «دولت» باید در قبال کودکان کار و خیابان مسئولیت بپذیرد و میان سازمان‌ها و وزارتخانه هایش تقسیم کار جدی در این خصوص انجام دهد وگرنه هر سال روز ۲۲ خرداد قرار است به ارائه آمار در زمینه وجود این کودکان سپری شود و در نهایت کمی دلسوزی و کمی آگاهی به جامعه که راه به جایی نمی‌برد چون آن قشری که باید در این زمینه آگاه شود از فرایند آگاهی بخشی و دسترسی به آگاهی‌های عمومی در این زمینه فاصله زیادی دارد و آگاهی عموم جامعه هم نمی‌تواند دردی از کودکی که در یک کارگاه دور افتاده انواع عذاب‌های روحی و جسمی را تحمل می‌کند، دوا کند!