گاهی شنیده میشود که برای به وجود آمدن سعادت در هر جامعهای نیاز است که در سیاست و فرهنگ آن جامعه، آزادی، عدالت و شفافیت وجود داشته باشد
علیاصغر سمیعی تحلیلگر بازار ارز و رئیس هیات موسس کانون صرافان
گاهی شنیده میشود که برای به وجود آمدن سعادت در هر جامعهای نیاز است که در سیاست و فرهنگ آن جامعه، آزادی، عدالت و شفافیت وجود داشته باشد، بنده نمیخواهم این موضوع را اثبات یا نفی کنم اما میخواهم به این نکته اشاره داشته باشم که اگر اقتصاد در یک جامعه عادلانه، رقابتی، عاری از رانت، سالم و بر محور واقعیتها باشد، امید به اصلاح سایر امور، از جمله سیاست، فرهنگ و اخلاق هم وجود دارد. در حال حاضر متاسفانه اشکالات فراوانی در اقتصاد کشور وجود دارد و به نظرم مهمترین اشکالی که در آن است غیر واقعی بودن خیلی از قیمتها، تعرفهها و چند نرخی بودن در برخی از حوزههاست، بهعنوان مثال نرخ عوارض خروج از کشور همراه بقیه هزینهها در چهار دهه اخیر رشد نکرده، به خوبی به یاد دارم که قبل از انقلاب عوارض خروج از کشور دو هزار تومان بود که تقریبا معادل هفت سکه طلا میشد، در حالیکه هماکنون میدانیم که عوارض خروج از کشور کمتر از ربع سکه است، یا هزینه ثبت یک علامت تجاری و برند در حال حاضر ۲۰ هزار تومان است که کمتر از یک دلار میشود و این برای یک شرکت که میخواهد علامت اختصاصی برای خود داشته باشد مبلغ بسیار کوچکی است، یا اخیرا برخی از بانکهای داخلی به تقلید از بانکهای سایر کشورها، برای نقد کردن چک مبلغی را از مشتریان دریافت میکنند، ولی مبلغ دریافتی به قدری کوچک است که فرقی نمیکند که گرفته شود یا نه. یا سوبسیدهای غیر هدفمند که اختصاص داده میشود، مثلا فقط مبلغی بیش از دو هزار میلیارد تومان برای حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین مصرفی روزانه هزینه میشود. چنین پولهایی که یا گرفته نمیشوند یا بهعنوان یارانه داده میشوند، بار مالی ایجاد میکنند، آنگاه دولت مجبور میشود برای تامین هزینههای خود به فکر درآمدهای دیگری باشد که شاید دریافت آن سادهتر و کم سروصداتر باشد ولی حتما غیرعادلانه و آسیبزا خواهد بود، از جمله چاپ اسکناس، خلق پول، افزایش حجم نقدینگی، بالا بردن نرخ تورم و یا چند نرخی کردن ارز و اگر بخواهیم بدبین باشیم ایجاد تلاطم در بازار ارز و بورس یا کم کردن هزینهها از طریق ندادن حقوق کافی و عادلانه به کارکنان دولت که خودش میتواند منشا بعضی از فسادها از جمله رشد رشوهخواری در برخی از نهادها باشد، یا کم کردن از بودجه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان یا نهاد قضاوت. در هر حال اگر اقتصاد صحیح مدیریت شود، مثلا دریافت مالیاتها که هنوز با همان سیستم قدیمی قبل از انقلاب اداره میشود، تصحیح شود و روش اخذ مالیات عادلانه و واقعی شود، سوبسیدهای غیر هدفمند حذف شوتد، قیمتها واقعی باشند، اجازه رقابت در عرصه اقتصاد بر اساس قابلیتها داده شود، از ایجاد انواع رانت جلوگیری شود، نرخ تورم و بهره کنترل شود و نرخ ارز هم واحد و واقعی باشد، آنگاه اعتماد در جامعه ایجاد میشود، اقتصاد کشور برای سرمایهگذاری در جهت تولید جذاب میشود و سرمایهگذاری در جهت تولید و کشاورزی و تجارت بهصرفه میشود، شغل بهوجود میآید، نرخ بیکاری کاهش مییابد و ثبات در بازارها ایجاد میشود و آن روز دیگر مردم دائم نگران بالا و پایین رفتن نرخ ارز و سکه نخواهند بود، وگرنه تا زمانی که نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه دلار تفاوت جدی و چند برابری دارد، توقع ثبات و توقف رشد قیمتها، بسیار نابهجا خواهد بود.
Sunday, 5 May , 2024